سلام من با یه آقایی عقد کردم با حدود ده سال اختلاف سنی و اشنایی سنتی بود من شرایطشو سنجیدم از نظر خونه و کارو اینا داشت و اوکی بود قبول کردم و فکر کردم علاقه هم به وجود میاد ولی متاسفانه بعد گذشت سه ماه هرروز دارم دلسرد تر میشم اخه اون سنی نداره ۳۴ سالشه اما کل موهاش و ریش هاش سفید شده و قول داده بود رنگشون میکنه ک الانم میگه حوصلش نمیکشه دیگه.. و کلا شبیه ۴۰ ساله ها شده من دیگه از کنارش جایی رفتن حس خوبی ندارم... و همش چشمم دنبال جوون ترهاست میگم کاش بیشتر صبر میکردم زن ی آدم جوون تر میشدم 😔 و حس میکنم حیف شدم.. ولی اخلاقش خوبه خیلی احترام خانوادمو داره و خودمم با اینکه همش بهش بی محلی میکنم و سنش رو به رخش میکشم اما صبوری میکنه تا الان حرف بد یا توهینی بهم نکرده. اینم بگم یتیمه خواهر و برادر هم نداره خانوادم میگن گناه داره اذیتش نکن چیکار کنم اخه؟ پس دل خودم چی؟