2777
2789
عنوان

نفری یه جمله درباره این شعر میگید

| مشاهده متن کامل بحث + 230 بازدید | 23 پست

زندگی پر از لحظات شیرین و تلخ است، اما هیچ چیز به اندازه‌ی دیدار یار غایب نمی‌تواند دل را شاد کند. وقتی که به یاد کسی می‌افتیم که دور از ماست، قلب‌مان پر از اشتیاق و انتظار می‌شود. این احساس مانند ابری است که در بیابان بر تشنه‌ای می‌بارد. در آن لحظه، تمام غم‌ها و مشکلات زندگی به فراموشی سپرده می‌شود و تنها چیزی که باقی می‌ماند، عشق و شوق دیدار است.


دیدار یار غایب، مانند بارش باران در یک روز گرم و خشک است. وقتی که باران بر زمین تشنه می‌بارد، همه چیز زنده و شاداب می‌شود. در دل انسان نیز، وقتی که یار به دیدار می‌آید، تمام غم‌ها و تنهایی‌ها از بین می‌رود و زندگی دوباره رنگ و بویی تازه می‌گیرد. این دیدار، نه تنها جسم بلکه روح را نیز سیراب می‌کند.


در دنیای امروز، با وجود فاصله‌ها و مشغله‌های زندگی، عشق و محبت می‌تواند ما را به هم نزدیک کند. حتی اگر یار غایب باشد، یاد او و عشقش همیشه در دل ما زنده است. این یاد، مانند بارانی است که در دل بیابان می‌بارد و زندگی را به آن می‌بخشد.


بنابراین، دیدار یار غایب نه تنها یک لحظه‌ی شگفت‌انگیز است، بلکه یک تجربه‌ی عمیق و روحانی است که می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند. بیایید همیشه به یاد یاران‌مان باشیم و عشق را در دل‌مان زنده نگه داریم.


---



هرجای دنیایی دلم اونجاست. من کعبه مو دور تو میسازم. من پشت کردم به همه دنیا. تا رو به تو سجاده بندازم❤️  ❤️
عه واقعا؟منو بگو فکردم در فراغ عشقش نوشته😐🤣

دقیقا درست فکر کردید این شعر عاشقانه ی سعدی برای معشوقه ی خودش هست سعدی سنی بوده و سنی ها تو اون زمان امام زمان رو درست نمیشناختن که بخاد براش شعر هم بگه

برنامه نویسم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بیت “دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد / ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد” از زیبایی‌های ادبیات فارسی است که معانی عمیق و احساسی را در بر دارد. این شعر به مفهوم اشتیاق و شادی فوق‌العاده‌ای که ناشی از دیدار مجدد یار محبوب است، می‌پردازد.


در این بیت، شاعر با استفاده از تشبیه و تمثیل، لذت دیدار معشوق را با بارش باران بر زمینی خشک و بیابانی مقایسه می‌کند. همان‌طور که باران در بیابان می‌تواند جانی دوباره به زمین عطش‌زده ببخشد، دیدار یار محبوب نیز می‌تواند روح و روان عاشق را سرشار از شادی و زندگی کند. این تشبیه نشان‌دهنده شدت علاقه، اشتیاق و انتظار عاشق برای دیدار دوباره معشوق است.


بیابان در اینجا نمادی از فراق و تنهایی است. درست همان گونه که بیابان بدون باران نمی‌تواند زنده بماند، عاشق نیز بدون دیدار یار خود دچار خشکی روحی و عاطفی می‌شود. با آمدن یار، همه چیز دگرگون می‌گردد. این دیدار همچون نعمتی است که عاشق را از خشکسالی و عطش روحی رهایی می‌بخشد.


این بیت همچنین نگاهی به ارزش و اهمیت لحظات زندگی دارد. همان‌طور که یک قطره باران می‌تواند ارزش فراوانی در بیابان داشته باشد، دیدار یار نیز برای عاشق، ارزشمند و مغتنم است. این مقایسه ما را به تفکر و تأمل در مورد زیبایی‌های ساده زندگی و اهمیت نزدیکی و ارتباط با عزیزانمان دعوت می‌کند.


در پایان، این بیت یک پیام مهم دارد؛ آن هم این است که در زندگی، لحظاتی وجود دارند که با تمام سختی‌ها و دوری‌ها، وقتی به وصال می‌رسیم، ارزش تک‌تک لحظات انتظار را دارند و به تمامی آن‌ها زندگی و معنا می‌بخشند.



 میگما      نکنه ما بریم دنیا قشنگ شه !!                         آدمها تا سر حد مرگ از خود خسته ات میکنن🖤ترکت نمیکنند اما،مجبورت میکنند ترکشان کنی🖤آنگاه میشوی بنده ی سرتاپا خطاکار🖤                                شروع رژیم ۶/۷/۱۴۰۳. وزن۸۴.                                   تاریخ۲۳/۸/۱۴۰۳ وزن۷۸.💪                                           وزن هدف۶۰کیلو🤲

**انشا: دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد**


دیدار یار غایب، لحظه‌ای است که در آن قلب‌ها به تپش می‌افتند و روح‌ها به پرواز درمی‌آیند. این دیدار، مانند بارانی است که بر تشنه‌ای در بیابان می‌بارد؛ بارانی که نه تنها زمین را سیراب می‌کند، بلکه جان انسان را نیز تازه و شاداب می‌سازد. 


تصور کنید که سال‌هاست در انتظار یاری هستید که دور از شماست. هر روز، با یاد او زندگی می‌کنید و در دل، آرزو می‌کنید که روزی دوباره او را ببینید. این انتظار، گاهی طاقت‌فرسا می‌شود و گاهی به امیدی شیرین تبدیل می‌گردد. در این میان، هر بار که خبری از او به گوش می‌رسد، قلبتان به تپش می‌افتد و شوق دیدار او در وجودتان شعله‌ور می‌شود.


حال، لحظه‌ای را تصور کنید که پس از سال‌ها انتظار، یار غایب شما را می‌بیند. این دیدار، نه تنها یک لحظه ساده نیست، بلکه یک جشن درو��ی است. قلب‌ها به هم نزدیک می‌شوند، احساسات در هم می‌آمیزند و عشق و محبت در فضا پراکنده می‌شود. در این لحظه، تمام دردها و رنج‌ها فراموش می‌شوند و تنها زیبایی این دیدار باقی می‌ماند.


همچنین، دیدار یار غایب مانند بارانی است که بر تشنه‌ای در بیابان می‌بارد. تشنه‌ای که سال‌ها در جستجوی آب بوده و حالا با بارش باران، زندگی دوباره‌ای می‌یابد. او نه تنها از تشنگی نجات پیدا می‌کند، بلکه احساس شادابی و طراوت را در وجودش حس می‌کند. به همین ترتیب، دیدار یار غایب، روح را سیراب می‌کند و زندگی را دوباره به انسان می‌بخشد.


در پایان، باید بگویم که دیدار یار غایب، فراتر از یک لحظه ساده است. این دیدار، تجلی عشق، امید و زندگی است. مانند بارانی که در بیابان می‌بارد، این دیدار نیز می‌تواند زندگی را به انسان بازگرداند و روح را شاداب کند. بنابراین، باید قدر این لحظات را دانست و از آن‌ها به بهترین نحو استفاده کرد.

مه گرد یاد تو خوشم تو و گرد کی؟

2804

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد


ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد


ای بوی آشنایی دانستم از کجایی


پیغام وصل جانان پیوند روح دارد


سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد


فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد


باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را


ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد


هم عارفان عاشق دانند حال مسکین


گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد


زهرم چو نوشدارو از دست یار شیرین


بر دل خوشست نوشم بی او نمی‌گوارد


پایی که برنیارد روزی به سنگ عشقی


گوییم جان ندارد یا دل نمی‌سپارد


مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادق


در روز تیرباران باید که سر نخارد


بی‌حاصلست یارا اوقات زندگانی


الا دمی که یاری با همدمی برآرد


دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت


کز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد


 

تنهائیم را کسی حس نکردجزخدا❤️

پدرم دوازده سال پیش فوت کرد و تکه ای از وجود من برای همیشه خالی ماند. قسمتی که با هیچ چیز دیگری نمی توانستم آنرا پر کنم. روزهای اولی که رفت بی تابی ام همه را می رنجاند و البته کاری هم از دستشان برنمی آمد.


زمان که می گذرد درد از بین نمی رود بلکه فقط پذیرشش راحت تر می شود. بعد از مدتی پس از رفتنش فهمیدم که می توانم با نوشتن و درباره او نوشتن کمی خودم را تسکین دهم، تا اینکه دیدم این نوشتن دارد روی روح و روانم اثر می گذارد.


عصرها می رفتم در اتاقش و چند برگ کاغذ به دست می گرفتم و شروع می کردم به نوشتن. درباره اینکه چقدر دلم برایش تنگ شده، که چقدر زود رفت و چه دنیای بدی است که اینگونه به جان عزیزان آدم می افتد و آنها را از ما به زور و خشم می گیرد.


یک روز پس از نوشتن حال عجیبی داشتم، حالی که نمی توانم توصیفش کنم. همان شب برای اولین بار بعد از فوتش خوابش را دیدم و جالب این بود که می دانستم در حال رویا دیدن هستم. چه حال خوبی داشت، انگار نه انگار که من چند سال است یک لحظه هم آرام نگرفته ام.


اما « دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد»، حتی در خواب و رویا هم دیدنش حالم را خوب می کرد. از آن شب فهمیدم که اگر در طول روز و زمان بیداری نمی توانم در کنارش باشم، در عالم رویا آزاد آزادم تا هر وقت که می خواهم ملاقاتش کنم و از لذت داشتن پدر بهره مند گردم.

تنهائیم را کسی حس نکردجزخدا❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز