میدونی من خانواده نداشتم و ندارم
امروز تو خیابون داشتم میرفتم کلاس
دیدم یه ماشین وایساد جلوی شیرینی فروشی
یه خانمه با آقاش پیاده شد
شیرینی خریدن ، لباساشونم مجلسی بود ، داشتن میرفتن مهمونی
داخل ماشینم بچه هاشون بودن :)
اشکم درومد ، به خدا گفتم چی میشد اگه منم خانواده داشتم
اینجوری باهاشون میرفتم مهمونی
نمیدونم خیلی حالم بده ، یه خلأ بزرگ توی زندگیمه
انگار هر چی هم بشه هیچ وقت نمیتونه منو خوشحال کنه !