2777
2789
عنوان

مامانم اومد باهام درد دل کنه از اتاقم بیرونش کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 1255 بازدید | 68 پست

عزیزم هیچ پدر و مادری به هیچ عنوان حق نداره با فرزندش دردودل کنه. خیلی آسیب میزنه به روان بچه ها، چه کوچیک چه بزرگ. من خودم تجربه این قضیه رو داشتم و تا سالهای سال اثر مخربی میمونه روی روان شما.

به نظر من مادر شما شخصیت مهرطلب و وابسته ایی دارن و ترس از ترد سادگی و تنهایی. نصیحت کردن شما و توصیه هاتون در ایشون اثری نخواهد داشت. حتما در اسرع وقت از یک روانشناس خانواده براشون وقت بگیرید تا حقایق رو از زبان ایشان بشنون. و حتما تاسیر مثبت خواهد داشت. وگرنه روال زندگیتون تا آخر همین خواهد بود. خصوصا که پدرتون نقطه ضعف مادرتون رو میدونن و نهایت سواستفاده رو میبرن ازش.

ولی این که میگن دخالت نکن ؛ شاید دخالت کنی بد نباشه ها ؛ مثلا به بابات بگی کاراش بده ؛ شاید از طرف ش ...

مامانم میدونه طرفشم هزاربار با بابام دعوا کردم اصلا بابام میگه تو این خونه همه با من دشمن ان. خودش وحشیانه از بچگی با ما رفتار کرده کتک زده برای همین دوستش نداریم تازه به مامانمون ظلم کرده

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

با یه جلسه که تشخیصی نداده ولی بهش گفته بود بیشتر به خودت برس اهمیت به خودت بده باشگاه برو روی اعتما ...

من و مادرتون تله رفتاری مشابه داریم، یعنی ناخودآگاه دوست داریم قربانی باشیم و جالبه روان‌رنجور‌ها و روان‌نژندها زود جفت میشن! تا درمان نشه کاری از هیچکس برنمیاد و ریشه در کودکی داره...اگر اهل مطالعه است مقاله‌هایی با این مضمون‌ها رو براش بخون و با هم بحث کنید..مثلاً بگو مامان این مقاله منو یاد شما میندازه و بگو فلان...و حتما ادامه بده تا شاید تلنگر بشه...اصلا هم تسلیم نشو چون این مشکل یک شبه پیش نیومده! حداقل یک سال تا مطب همراهیش کن...به زور ببرش، با گریه یا تهدید! برو و پشت در بشین تا بیاد، هیچ سوالی هم ازش نکن! فقط هلش بده که بره 

2805

سلام عزیزم متاسفم واقعا

ولی ببین من هم مشکل شما رو داشتم ولی مادرم پیش ما درد دل نمی‌کرد

پدرم هم خیلی مهربونه بود ولی وقتی عصبانی میشد ...

ما همیشه پدرم رو مقصر میدونستیم حتی وقتی مادر دیالیز میشد مادرم کاری میکرد ما اون رو مقصر بدونیم

ولی بعد فوت پدرم همه چی معلوم شد که مادرم رفتارهای درستی نداشته همه ما رو دق داد اون وقت تازه دوزاریمون افتاد که چه خبر بوده

البته که تو دعوا هر دو طرف مقصرن به نحوی ولی اینکه یکی همیشه مظلوم باشه واقعیت ندارد

روی خودت کار کن وقتی مادرت برای درد ودل میاد بگو عوض این حرفها بلند شو باهم بریم پاساژی جایی پارکی قدم بزنیم ولی حرف در مورد دعوا ممنوع.با احترام با هر دو شوند برخورد کن چون شما تمام واقعیت رو نمیدونی ولی نذار روانت رو از الان در گیر کنن

درست نمیشن که ...یکی از فامیلای ما بعد ۳۰ سال از خونه ی شوهرش اومد بیرون با دوتا بچه بزرگ ؛ بچه هاش ...


 دیر به فکر ترمیم این رابطه افتاده ولی تا حدود زیادی قابل تغییر و قابل تحمل میشه 

 مشکل اصلی هم اول تغییر رفتارهای مادر هست چون ما نمیتونیم دیگران تغییر بدیم اما خودمون میتونیم تغییر بدیم 


بچه ها بخاطر اسایش خودشون میگن 

اما فکر نمیکنن این زن مثلا بعد بیست سی سال زندگی چطوری یه زندگی رو که عمری پاش گذاشته رو رها کنه و دیگه بعد این سن و سال چطوری اینده‌اش میشه 

مامانم میدونه طرفشم هزاربار با بابام دعوا کردم اصلا بابام میگه تو این خونه همه با من دشمن ان. خودش و ...

عزیزم وارد بحث هاشون نشو 

غیر مستقیم به مادرت کمک کن مثلا با شناسایی رفتارهای اشتباهش و راه حل هاش 

و رفتن پیش مشاور حاذق و به درد بخور در حوزه خانواده و روابط همسران 

از اونور کارهایی برای بهتر شدن حال روحی مادرت مثل یه پیاده روی ساده با هم برید و ...


ولی با ورود به دعوا و طرفداری از یکی‌شون باعث میشی اتیش دعواهاشون شعله ور بشه و خشم طرفین بیشتر بشه و جور دیگه ای سر دیگری خشم‌شون خالی کنن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز