دوستم باهم رفتیم تدریس اونجا بود دید دختره گفت خانم بخاطر شما چادر پوشیدم چون شما میپوشید تو راه برگشت گفت چقد انرژی داری خوشبحالت والا من افسردم حوصله ندارم بهش گفتم خب من حتی اگه غمگین باشم نشون نمیدم که بعد جلوی همه دخترا گفت یه زنی پیش پیامبر اومد گفت پسرم خیلی خرما میخوره یه چیزی بهش بگید پیامبر بهش گفت که من بهش نمیگم چون امروز خیلی خرما خوردم اینم مثل قضیه توئه چادری نیستی ولی دانش آموزات....خیلی ناراحتم ازش قشنگ گفت دوروام💔😔😒