من با اون ادم رفیق بودم هر دومون دختر
اون اختلال خودشیفته داشت (نمیدونم چقدر ازش میدونید)
من نمیدونستم بعد ها فهمیدم
بازی روانیم میداد مثلا کاری میکرد که همیشه انگار من مقصرم
یا سر کارای کوچیک باهام وحشتناک بحث میکرد مثلا نیگفت فلان ساعت باید بهم زنگ بزنی راس ساعت اگه اینور یا اونور تر بشه ابروتو میبرمو تحدیدم میکرد و ... منم خیلی استرس میگرفتم
الان بچهای خوابگاهمون میخوان اتاقو مرتب کنن من شهر خودمونم بهم گفتن همه کارارو کردیم زود تر بیا فردا که کمکمون کنی من همش استرس اینو دارم نکنه دیر بشه نکنه باهام بد بشن نکنه دعوامون بشه نکنه .... نمیدونم حرفام چقدر بهم ربط داره واقعا ولی سر مسایل کوچیک دلشوره و استرس دارم