نمیدونم من ناشکرم یا واقعا برام سخته
معلم پایه دوم یکماه و سه هفته کار کردم ولی پیر شدم
خیلی خسته ام
قبلش آرزوم بود مستقل بشم و جایگاه داشته باشم ولی حالا ...
انقدر باید بگم ساکت تا بتونم دو کلوم درس بدم
زنگ تفریح هم همش تو کلاس مشغول امضا
ولی بازم اولیا و بچه ها و مدیر اعصابتو خورد میکنن
برای برگشتن هم چون ماشین دارم شدم راننده شخصی در صورتی که من از تنهایی لذت میبرم
خب اول از همه بگم خوش بحالت چون الان میخواستم خانه داریمو باهات عوص کنم
واقعا سخته
خب سیاست یک معلم رو نداری که نه ازت حساب میبرن و نه میتونی کاری رو انجام بدی که میخوای
باید رفتارت رو تغییر بدی
مجبوری مهگ راننده شخصی باشی بعدم بچه کلاس دوم شیطونه اما یه بار معلم با عصبانیت یه چیز بگه میترسه
نمیدونم چی بگم
هرکاری سختی داره واقعا
پول درآوردن راحت نیست
معلمی واقعا اعصاب فولادی میخواد اونم پایه دبستان !
ولی واقعا خیلیا آرزوش رو دارن خداروشکر کن که تونستی بهش برسی به قول معروف همینم خیلیا ندارن😂😂
عزیزم باید بالأخره قبول کنی که هرکاری سختی خودشو داره
ولی در مورد ماشین این اشتباه خودتونه که از اول به همکار رو دادین که بیاد باهاتون بشینه
از فردا بهونه بیار بگو میرم دنبال کسی یا بگو صندلی نجس شده بچه فامیل سوار بود جیش کرده هنوز نشستم، هرروز یه بهونه بیار و دیگه خودشونم میفهمن و سوار نکن کسی رو
آرامشت خیلی مهم‌تر از اینه که به این فکر باشی ازت گله‌مند باشن
کلاسداری یاد بگیر
والا تقصیر من چیه بدون ذره ای اموزش فرستادنمون سر کلاس
حتی نگفتن شماره به اولیا ندید . من و همکارا شماره دادیم بیچارمون کردن با اینکه بر نمیداریم چند بار زنگ میزنن خواب زده میکنن
والا چقدر سرشون با عصبانیت داد بزنم ؟ درست نمیشن مثل بوف وسط کلاس راه میرن منفی میدم میشینن
وقتی مدیر میگه بیا دنبالم . اگه نرم دنبالش باهام دشمن میشه
بعد بازخورد بد میده به اداره
یعنی چی بری دنبال مدیر؟😐
اصلا ماشین نبر چند وقت
دیسیپلین نداری، وگرنه دیگه راحت تر از معلمی هم کاری هست مگه
