ده دقیقه تلاش کردم ،،نشد که نشد ،،به شوهرم زنگ زدم گفتم تو کلید خونه قدیمی را عوض نکردی ؟گفت نه ،گفتم آخرین بار کی اونجا بودی گفت سه روز قبل که ابلیمو بردم گذاشتم تو تراسش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پشت تلفن گفتم ماشین تو اینجا چکار میکنه ؟!!گفت اخه صبح بردم اونجا زدم و بعد با همکارم که خونش همونجاس آمدم سر کار و بعدم با اسنپ برمیگردم برش میدارم ! به نظرم خیاطی عجیب آمد و باز حس میکردم نکنه خودش داخل خونه هست ؟!
باز برگشتم سمت خونه و یبار دو بار دیگه کلید را سعی کردم وارد در کنم نمیچرخید ،،اونم پشت تلفن میگفت اصلا چرخش نداره منم میگفتم حرکتی نمیکنه ،،گفت پس ممکنه توپی خراب شده باشه ،،هی بسرم زد کلید ساز بیارم ولی نمیدونم چرا نیوردم