این پیامو اگه یه مرد براتون بفرسته چه حسی پیدا میکنین ؟
میخواهم این کلمات میان ما سه نفر بماند؛ من، تو، و خدا.
وجودت، بهویژه رفتارت، مرا در هالهای از تحسین فرو برد. لحظههایی که خشمگین و عبوس میشدی، گویا آینهای میشدی از خودِ من؛ گویی که در تو، خویشتنِ گمشدهام را بازمییافتم. این بازتابِ وجود، این حسِ شگفتانگیزِ یکیشدن با کسی که به چشمِ جان میبینی، مرا از مرزهای سادهی دوست داشتن عبور داد. انگار تو تنها در روح و روانت به من معنای عشق را آموختی؛ عشقی که از بندِ ظواهر فراتر میرود و درون آدمی را میکاود.
اما این عشق که در نهایت، چون آینهای شد از دوستی با خویش، مرا از تو دور ساخت. شاید گمان کردم این فاصله میتواند فراموشی را به ارمغان بیاورد. اما اکنون، در تمام این مدت که از دیدارت محروم بودم، حضورت را نه با چشم، که با جان حس کردهام. این تناقض شیرین، من را در برزخی از عشق و بیقراری نگاه داشته است.
تو، برای من، نه فقط یک فرد، بلکه فلسفهای از وجود و شناخت شدهای.
چطوره این پیام نظرتون چیه ؟عاشقانس خیلی ؟
اگه یکی به شما این پیامو بده چه فکری میکنین طرفو دوس میدارین یا نه ؟