راجعل به شوهرم
منم خیلی دنبال شوهرم دوییدم،التماسش کردم ، نخواستم از دستش بدم ، دور میشد ازم گریه میکردم ، دلتنگی میکردم اصلا یه وضعی
ولی خب الان خیلی از اون احساسات رنگ باختن متاسفانه و به گرمی سالهای قبل نیست
میدونی چرا؟؟ چون من فقط داشتم تلاش میکردم این زندگیو حفظ کنم ، از هر جهت !
دیگه خسته شدم،یعنی خسته م کرده
نمیگم دنبال اینم زندگیم بپاشه ، ولی خب شور و شوقی ام برای ادامه نیست
بخاطر بچه هام ادامه میدم