تازه یکساله از خانواده ی شوهرم جداشدم و مستاقل که پدرشوهرم جوون مرد. حالا هرکس به من میرسه میگه بزار شوهرت بیاد اینجا نمیدونم منظورشون خونه ی پدرشوهرم سر زدنه یا رفتن به واحد بالاییشون .خیلی حالم بده تازه زندگیم خوب شده بود خانواده ی شوهرم بهم احترام می ذاشتن .برادرشوهرم میگفت من که همش بیست روز دیگه ایرانم شوهرت باید حواسش به مادرم و خواهرم و داداش دیگم باشه حالا داداشه که ایرانه بزرگه ۲۰ سالشه یه فروشگاه دیویست متری هم از پدرشوهرم موند براش که درآمدش عالیه .کلا من و شوهرم و برا حمالی میخوان.مگرنه واحد پایینشونم خانواده ی پدربزرگ شوهرمه
خوشبختی به من نیومده همش باید حسرت زندگی اطرافیانو بخورم 😔😔
کاش اون واحد بالایی خوب بود واحدی که قبلاً بودیم الان خانواده ی پدربزرگ شوهرم میشینن یه واحد دیگه هست خیلی کوچیک و داغونه