من بعضی وقتا فکر میکنم میبینم من الان اینقدر برای پسرم زحمت میکشم از یه سری چیزا میزنم که مثلا پسرم فلان درس یاد بگیره . دیگه خودت مادری میدونی چی میگم. در همون لحظه توی ذهنم میگم نیگا این همه زحمت هم بکشی میره با یکی دیگه... واقعیت هم همینه.... چون تنها زنش هست که میتونه مهر و محبت و نیازهای یک مرد رو جواب بده....
اونوقت حس میکنم سرم بی کلاه میمونه. و همون لحظه میشم یک مادرشوهرحسود ، پرتوقع که دوس داره بدونه الان پسری که اونهمه زحمت کشیده داره واسه عروسش چی کار میکنه.....🤣
پس اینجور وقتا که زیادی از خودم مایه میگذارم برای پسرم، ریلکس میکنم و میگم بسه. الان لازمه به فکر خودم باشم.