حتی ظاهر سازی هم نمیکنه
امروز بعد چند روز صبح رفتم یه سر زدم بهشون البته میدونست که مریضم یه زنگ هم نزد
امروز هم که رفتم شروع به حرف زدن کرد که مگه من جز فلان بچه م کیو دارم که خدارو شکر الان ۴ ماهه زنگ هم نزده بهش
بعد گفت من تو بچه هام فلان بچه م از همه پیشم عزیزتره
که مطمعنم همونم پیشش عزیز نیست فقط چون داره کارای خونه رو ازش میکشه اینجوری میگه
همیشه چیزی نمیگفتم فقط گوش میدادم
ایندفعه بهش گفتم جریان اینه که تو هر چقدر منو دوست داری منم همون قدر تو رو دوست دارم
هر چقددعشق دادی همونقد دریافت میکنی
اینا رو گفتم که انقد با طعنه و کنایه حرف نزنه و فکر نکنه دیگران بدهکارشن و باید حتما محبت کنن