چند باری هم خواب دیدم که پیامش این بود گره های کور زندگیم باز میشه
میدونی زندگی خیلی چیزا رو ازم گرفت... بخدا هیچوقت طعم داشتن یک پدر خوب رو نچشیدم آنقدر که اذیتم کرد و از بچگی منو تحقیر و تنبیه فیزیکی می کرد... خدا می دونه توی اون خونه چه شرایطی داشتم که تن به ازدواج سنتی و اجباری دادم... ازدواجمم نگم که با یه آدم داغون... چقدر باز من اینجا خورد شدم خدا داند... یعنی به معنای واقعی، استخونام خورد شد
ولی در نهایت، خودمو می بینم که جلا پیدا کردم... و مثل الماس هی تراش خوردم
شاید این گفته ها عجیب باشه ولی واقعیته
در کل، زندگی حق انتخاب رو ازم گرفت ولی نشونه ها میگن این حق به من برمی گرده... توکل به خدا ✨