2777
2789
عنوان

پدرشوهرم افتاد به جون جاریم

| مشاهده متن کامل بحث + 239110 بازدید | 499 پست
کاش میشداینجا ووییس فرستاد اینقدر حرف داشتم که بزنم..بگو ماسه تاجاریم هرستامون بدیم فقط ننه وبابای ت ...

واقعا چرا من این و متوجه نمیشم؟ مگه چی میشه جاری ها با هم دوست باشن؟ خواهر شوهر مادرشوهر من اصلا نمیزارن من و جاریم کنار هم بشینیم یا مثلا جدیدا مهمونی ها جدا دعوت میکنن. 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم 

جای شما باشم طرف هیچ کس رو نمی گیرم 

بگو به من چه 

من بچم رو بزرگ کنم هنر کردم 

خاله زنک نیستم ، پشت این و اون در بیام 

فیلم هم ، بگو ، حس کردم ، فردا منم با تو دعوام بشه ، پدر شوهرم اینجور کنه ، فرستادم که دیگه تکرار نکنه این رفتار زشت رو

 احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند  استالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانه‌های گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود می‌کشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب می‌کرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده می‌کنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من می‌آید  احمق‌ها به همین راحتی اداره می‌شوند!
دختر ندارم واقعا فرستادم که تو گوشی خود جاریمم هستبعدم پدر و مادرش با اون یکی جاریمم در حد دشمن بد ه ...

چه جاری خوبی .... 

خدا کنه برادرشوهرتم سرعقل بیاد زندگی شون درست سه.

بشین منطقی و آروم با شوهرت صحبت کن که اگه برادرشوهرت همه چیز زندگیشون رو به پدر و مادرتون نگه، این اتفاق‌ها نمی‌افته.‌ نهایتش بگو من فکر کردم این کاری که می‌کنم درسته، حالا اگه اشتباه کردم ببخشید... بگو زن برادرتم دشمنتون نیست که من پشت اون باشم به شما خیانت کرده باشم ... مادر بچه برادرته... 

حالا پدر و مادرشم فهمیدن فیلم فرستادی براش؟

حالا بنظرتون من سفت بزنم و بگم خوب کردم؟چیکار کنم شوهرم آشتی کنهمیخوام بی اهمیت جلوه بدم کارمواینم ب ...

چه احمق‌هایی هستند... واسه چی می‌خوان زندگی پسراشون اینجوری خراب شه؟ واقعا برام قابل هضم نیست....‌

واقعا چرا من این و متوجه نمیشم؟ مگه چی میشه جاری ها با هم دوست باشن؟ خواهر شوهر مادرشوهر من اصلا نمی ...

من دقیقا یه ماه بود عروسی کرده بودم، یه مراسمی بود با جاریم نشستم، اونم تا تونست حرف زد یه کله.

فردا صبحش به خدا مادرشوهرم اومد سراغم، آره مهمونا میگفتن چقدر دو تا عروست حرف داشتن.

حالا من مطمینم دو تا خواهرشوهرم فرستادنش ها.

صبح زود، اون مهمونا کی همچین حرفی زدن.

منم همون اول گفتم بله، حق باشماست، نباید جلو بقیه مهمونا ، اونقدر با هم صحبت میکردیم.

دیگه دید ، حرفی ندارم، پاشد رفت.

و جالبه ۱۵ روز بعد با جاریم یه جنگ اساسی کردن و اونم رفت تا ۵ سال قطع ارتباط کامل کردش.

تا خواهرشوهرم مرد و نراسم اون اومدش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز