جوک بگید سرصبحی دلمون باز شه

کاظم: سلام خوبین😍

کاظم: کسی نیست 

مثل اینکه کسی نیست من برم بخوابم

.. 

سه دقیقه بعد

نازنین: س

هومن: سلام نازنین جوون خوبی؟ 

ممد گل پسر: نازنین بیا پی

حسن: نازنین جوون اصل میدی

مصطفی: سلام به روی ماهت😍

نازنین: من همون کاظمم که کسی جواب نداد😐

دختر عموم داشت شوهرشو صدا می کرد می گفت: 

پیشی من🐱

موشی🐭

جوجوی من

بعد به من گفت بهرام و صدا کن... 

منم با صدای بلند گفتم حیووون خانمت کارت داره!!! 

نمیدونم چرا دختر عموم شش ماهه باهم حرف نمیزنه

مگه پیشی و موشی و جوجو سه تاشوون حیوون نیستن😐🤦🏻‍♀️

شب عروسی داماد داشت گریه می کرد عروس هم با چشمان گریان گفت چرا گریه می کنی؟؟ 

داماد گفت سالن پر دختر قشنگه من عجله کردم☹️😐😂

مرده باجناقاش مهمونش بودن

زنش چای ریخت و به مرده گفت قندمون تموم شده شکر هم نداریم.... 

شوهره گفت درستش می کنم.. 

وقتی چای اورد.. گفت برادرا داخل یکی از این چاییا شکر نریختم سهم هرکی شد فردا همه مهمونشیم... 

همه خوردن و هیچی نگفتن تازه یکی گفت چقد شیرینشون کردی!!!!! 😐😂

جعفر میره امام زاده می بینه یه دختره داره دعا می کنه میگه خدایا به من یه شوهر خوب بده.... 

جعفر هم خودشو پرت می کنه تو بغل دختره میگه خدایا هل نده خودم دارم میرم😂😐