یاد خودم افتادم
دوران مدرسه ما یه اکیپ ۱۰ نفره داشتیم که دوست های خوبی بودیم از همکلاسی بالاتر از صمیمی پایین تر یعنی دوستی معمولی
از این بین با یکیشون یجور عجیبی دوست بودیم از اون جون جونیا از اونایی که اعتماد ۱۰۰ از ۱۰۰ داشتم
از یکی هم اصلا خوشم نمیومد اما در ظاهر به رو نمیووردم و باهاش خوش رفتاری میکردم
وسط سال سر یه سوزن ساده که تو کف پام رفت و تو اورژانس سرپایی برام در اوردن ۲ ماه نتونستم مدرسه برم چون راه میرفتم فشار بهش میومد و مدرسه گفت خونه بمون استراحت کن ما مشکلی پیش بیاد مسئولیت قبول نمیکنیم
تو این ۲ ماه از اون ۱۰ نفر دوست معمولیا ۱-۲ نفر اومدن اون دوستی که ازش خوشم نمیومد از اونور شهر پشت سر هم عیادتم اومد و شدیداً حواسش بهم بود اما دوست صمیمیم تو یه خیابون بودیم هرگز نیومد :)