یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
تو تولد دوباره ی منی❤️ای شب از رؤیای تو رنگین شده/سینه از عطر توام سنگین شده❣️ای به روی چشم من گسترده خویش/شادیم بخشیده از اندوه بیش❣️همچو بارانی که شوید جسم خاک/هستیم زآلودگیها کرده پاک❣️ای تپشهای تن سوزان من/آتشی در مزرع مژگان من❣️ای ز گندمزارها سرشارتر/ای ز زرین شاخه ها پربارتر❣️ای در بگشوده بر خورشیدها/در هجوم ظلمت تردیدها❣️با توام دیگر ز دردی بیم نیست/هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست❣️ای دل تنگ من و این بار نور؟/های هوی زندگی در قعر گور؟❣️ای دو چشمانت چمنزاران من/داغ چشمت خورده بر چشمان من❣️پیش از اینت گر که در خود داشتم/هرکسی را تو نمی انگاشتم❣️درد تاریکیست، درد خواستن/رفتن و بیهوده خود را کاستن❣️سر نهادن بر سیهدل سینهها/سینه آلودن به چرک کینهها❣️در نوازش، نیش ماران یافتن/زهر در لبخند یاران یافتن❣️زر نهادن در کف طرارها/گمشدن در پهنهٔ بازارها❣️آه، ای با جان من آمیخته/ای مرا از گور من انگیخته❣️چون ستاره، با دو بال زرنشان/آمده از دوردست آسمان❣️از تو، تنهائیم خاموشی گرفت/پیکرم بوی هم آغوشی گرفت❣️جوی خشک سینه ام را آب،تو/بستر رگهام را سیلاب، تو❣️در جهانی اینچنین سرد و سیاه/با قدمهایت قدمهایم براه❣️ای به زیر پوستم پنهان شده/همچو خون در پوستم جوشان شده❣️گیسویم رااز نوازش سوخته/گونههام از هرم خواهش سوخته❣️آه، ای بیگانه با پیراهنم/آشنای سبزهزاران تنم❣️آه، ای روشن طلوع بیغروب/آفتاب سرزمینهای جنوب❣️عشق دیگر نیست این، این خیرگیست/چلچراغی در سکوت و تیرگیست❣️عشق چون در سینهام بیدار شد/از طلب، پا تا سرم ایثار شد❣️این دگر من نیستم، من نیستم/حیف از آن عمری که با من زیستم❣️ای لبانم بوسهگاه بوسهات/خیره چشمانم براه بوسهات❣️ای تشنجهای لذت در تنم/ای خطوط پیکرت پیراهنم❣️آه، میخواهم که بشکافم ز هم/شادیم یکدم بیالاید به غم❣️آه،میخواهم که برخیزم ز جای/همچو ابری اشک ریزم هایهای❣️این دل تنگ من و این دود عود؟/در شبستان، زخمههای چنگ و رود؟❣️این فضای خالی و پروازها؟/این شب خاموش و این آوازها؟❣️ای نگاهت لایلائی سحر بار/گاهوار کودکان بیقرار❣️ای نفسهایت نسیم نیمخواب/شسته در خود، لرزههای اضطراب❣️خفته در لبخند فرداهای من/رفته تا اعماق دنیاهای من❣️ای مرا با شور شعر آمیخته/اینهمه آتش به شعرم ریخته❣️چون تب عشقم چنین افروختی/ لاجرم شعرم به آتش سوختی❤️
یه اقاعه اومد کشتش بعد برا اینکه خیالش راحت شه سرشو قیچی کرد..اونقد گریه کردم🥺
پنج اصل جاودانه در هستی وجود داره که گریزی از اون نیست؛اگر ما این پنج اصل رو بپذیریم.تاب آوریمون در زندگی بالاتر میره. اصل اول : هیچ چیز در این دنیا پایدار نیست . اصل دوم : رنج بخش جدایی ناپذیر زندگیه . اصل سوم : همه ی تصمیم ها و کارها ؛ گاهی اوقات اونطوری که ما میخوایم پیش نمیره . اصل چهارم : زندگی گاهی اوقات با ما غیر منصفانه رفتار میکنه. اصل پنجم : دوستان ، آشنایان و اطرافیان گاهی اوقات با ما نامهربانانه رفتار میکنن. اگر ما این پنج اصل رو بپذیریم ، در هنگام مواجه شدن با فقدان ، کمتر آسیب میبینیم(:🤍
🥀 ایلان ماسک و بیل گیتس با اون عظمت نتونستن ازدواجشون رو نجات بدن...در این جهان به جنیفر لوپز و جانی دپ هم خیانت شده...دکتر هلاکویی که ویدیو هاش قبله خیلیاست ؛ دو تا طلاق داره...دونالد ترامپ به عنوان یکی از قدرتمند ترین مردان جهان یه رابطه موفق نداشته تا حالا....میبینی؟! پول ، زیبایی ،اندام خوب ، دانش ، فرهنگ ، قدرت و....هیچکدوم تضمین کننده یه رابطه خوب نیستن!!!...پس رها کن سرزنش رو...اون که بخاد بمونه با همین وضعیت امروزت میمونه...لذا دست به فرستنده خود نزنید مشکل از گیرنده است..👌
تو تولد دوباره ی منی❤️ای شب از رؤیای تو رنگین شده/سینه از عطر توام سنگین شده❣️ای به روی چشم من گسترده خویش/شادیم بخشیده از اندوه بیش❣️همچو بارانی که شوید جسم خاک/هستیم زآلودگیها کرده پاک❣️ای تپشهای تن سوزان من/آتشی در مزرع مژگان من❣️ای ز گندمزارها سرشارتر/ای ز زرین شاخه ها پربارتر❣️ای در بگشوده بر خورشیدها/در هجوم ظلمت تردیدها❣️با توام دیگر ز دردی بیم نیست/هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست❣️ای دل تنگ من و این بار نور؟/های هوی زندگی در قعر گور؟❣️ای دو چشمانت چمنزاران من/داغ چشمت خورده بر چشمان من❣️پیش از اینت گر که در خود داشتم/هرکسی را تو نمی انگاشتم❣️درد تاریکیست، درد خواستن/رفتن و بیهوده خود را کاستن❣️سر نهادن بر سیهدل سینهها/سینه آلودن به چرک کینهها❣️در نوازش، نیش ماران یافتن/زهر در لبخند یاران یافتن❣️زر نهادن در کف طرارها/گمشدن در پهنهٔ بازارها❣️آه، ای با جان من آمیخته/ای مرا از گور من انگیخته❣️چون ستاره، با دو بال زرنشان/آمده از دوردست آسمان❣️از تو، تنهائیم خاموشی گرفت/پیکرم بوی هم آغوشی گرفت❣️جوی خشک سینه ام را آب،تو/بستر رگهام را سیلاب، تو❣️در جهانی اینچنین سرد و سیاه/با قدمهایت قدمهایم براه❣️ای به زیر پوستم پنهان شده/همچو خون در پوستم جوشان شده❣️گیسویم رااز نوازش سوخته/گونههام از هرم خواهش سوخته❣️آه، ای بیگانه با پیراهنم/آشنای سبزهزاران تنم❣️آه، ای روشن طلوع بیغروب/آفتاب سرزمینهای جنوب❣️عشق دیگر نیست این، این خیرگیست/چلچراغی در سکوت و تیرگیست❣️عشق چون در سینهام بیدار شد/از طلب، پا تا سرم ایثار شد❣️این دگر من نیستم، من نیستم/حیف از آن عمری که با من زیستم❣️ای لبانم بوسهگاه بوسهات/خیره چشمانم براه بوسهات❣️ای تشنجهای لذت در تنم/ای خطوط پیکرت پیراهنم❣️آه، میخواهم که بشکافم ز هم/شادیم یکدم بیالاید به غم❣️آه،میخواهم که برخیزم ز جای/همچو ابری اشک ریزم هایهای❣️این دل تنگ من و این دود عود؟/در شبستان، زخمههای چنگ و رود؟❣️این فضای خالی و پروازها؟/این شب خاموش و این آوازها؟❣️ای نگاهت لایلائی سحر بار/گاهوار کودکان بیقرار❣️ای نفسهایت نسیم نیمخواب/شسته در خود، لرزههای اضطراب❣️خفته در لبخند فرداهای من/رفته تا اعماق دنیاهای من❣️ای مرا با شور شعر آمیخته/اینهمه آتش به شعرم ریخته❣️چون تب عشقم چنین افروختی/ لاجرم شعرم به آتش سوختی❤️