وای من بگم از این اختراع خوب بشر
چع کرد با این بزرگترین معضل من
شب تا صبح هزار بار طبق معمول بیدار شدم و شیر دادم .صبح ۹.۳۰ بیدار شد و چون بچه های داذاشم خونمون بودن خوشخال بود زن داداشم گفت بزن من با چشم گریون تلخک زدم .بعد نیم ساعت اومد سراغم منم گفتم بیا مامان بخور ولی اووف شده تلخ شده
یکم ذهنشو چسبوند و شذوع کرد ب خوردن زدم تو سرم خودم ک اینم اثری نداشت