عده ای از خانمای دلسوز نینی سایت این مدت در جریان شرایط دوقلوهام بودن خلاصش رو میگم همه چیز تا ۲۶هفته یعنی اخر ۶ماه خوب بود اما از ۷ماهگی شروعش تا آلان که به ۳۰هفته هستم همه چیز تغیرکرد جفت بچه ها یکی تشخیص داده شد کیسه آب بچه ها کم وزیاد شد ۲هفته بستری شدم و هزاران دکتر هرکدوم تشخیصی داد و آخرش حرفای ناامید کننده زدن چشامو بستم و گفتم خدایا من از خودت بچه خواستم از اولش واست هیچ وباید ونبایدی نگفتم فقط گفتم سالم وسلامت باشه آلان که بهم دوتا دادی معجزه کن هردوشون سالم بمونن وسالم به دنیا بیان مرخص شد با رژیم شدید وزن گیری و آمپول ریه و چکاب هرهفته داپلر دارن کنترل میشن هفته اول خوب بود اما این هفته بازم همه چیز تغیرکرد یکی از بچه هام دوهفته عقب مونده از رشد وکیسه ابش کم وزنش به جای اضاف شدن کم میشه دکتر خودم رفته آلمان اطلاعی نداره منتظرم شنبه هفته اینده بیادش بلکه یه راه حلی فکری کاری کنه بخدا من افسرده کامل شدم یه روحم که روح وجسمم ازقوی بودن خسته شده اما من مادرم باید قوی بمونم قوی باشم باید بچه هامم قوی بمونن خستم خانما خیلی خستم جسمم نه روحم خستست دارم باری از استرس نگرانی رو یه تنه تحمل میکنم نمیگم همسرم درک نمیکنه میکنه خیلی هم توخودشه اما جای من نیست این روزا دوست دارم فقط بخوابم وبه وقتش بیدارشم بگن بچه هات صحیح وسلامت به دنیا اومدن نفس راحت بکش 🙃میدونی نمیدونم باید چیکارکنم حتی لب باز نمیکنم میگم خدایا من زبونم دیگه بنده خودت تو دلمو بخون وقتی دکترا خودشونم میگن توکلت بخدا باشه وصبر کن واستراحت یعنی کاری ازخودشونم برنمیاد تورو خدا برا خودم هیچی ولی برا دوتا طفلی که باامید وارزو توشکمم ۷ماه حسشون کردم ومادری رو حس کردم دعاکنید دعا کنید صحیح وسلامت به دنیا بیان ببینمشون بگم خدا واسم معجزه کرد یکبار دیگه منو مدیون خودش کرد یکباردیگه بهم ثابت کنه بگه ببین کنارتم