ده ساله ازدواج کرده ۲۰ دقیقه با خونه مادرش فاصله داره
۱۰ ساله شوهر بیچاره من تو راهه میبره و میارتش
شوهرم یه ده سالی از برادرشوهرم کوچیکتره تازه بکساله عروسی کردیم
به اون یکی برادرشوهرم هم یک بار نمیگه
همش به شوهرم میگه اینم دیگه روش نمیشه بگه نه
هفته ای یکی دوبار اینارو میبره و میاره
پسر جاریم کلاس راه دور ثبت نام کرده بود باز هم به شوهرم میگفتن ببر و بیارش
کار شوهرم و برادرشوهرم یکیه
برادرشوهرم خودس یا خونه نیس یا سرکاره جونش نمیکشه اینارو ببره
منو همش یکبار برده خونه مادرم اونم شوهرم بستری بود بیمارستان
یا جاریم میگه ببر
یا به بچه هاش میگه بگن
یا برادرشوهرم میگه
منم یکی دوبار اعتراض کردم ولی جاریم باهام زیاو بد نیس چیزی نگفتم
تازه دختر بیشعور جاریم امروز سلام نکرد بهم ۱۰ سالشه