هنوز یار تو هستم حالیتم نیست
به هیشکی دل نبستم حالیتم نیست
سیاه چشمون میخوام حالمو بپرسی
بشی مهمونم احوالمو بپرسی
نگفتی نکنه خونش خرابه
ندیدنم واسش رنج و عذابه
نگفتی که غریب این ولایت
تموم زندگیش نقش بر آبه
تموم زندگیش نقش بر آبه
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست