پسر3سال و دوماهم

از گوگل بزن همه جور قصه هست ببین عزیزم برادرزاده من 4 سالشه جز بابا اونم به زور حرفه نمیزنه بردنش از نظر شنوایی گفتن سالمه ولی اینو بگم به شدت پرخاشگر پرخاشگر یه بار دو روز پیشش بودم گوشی و تی وی رو روشن نکردم اما عوضش دو ساعت زمان برد تا بازی بهش یاد دادم تو حین بازی میگفتم بگو یک دو سه با دپ ساعت تکرار من گفت بلاخره یک دو سه 

.. زن برادرم باهاش حرف نمیزنه اگه بزنه اگه قصه بگه باهاش بازی کنه کار کنه راه میفته

ودف خب باهاش عادی حرف بزن سلام پسرم صبحت بخیر من الان باید برم ظرفها رو بشورم فلان کار رو کنم
بعد مثلا بهش بگو ما با قاشق غذا میخوریم غذا میره تو دهنمون و ..
یا میریم حموم خودمونو میشوریم تمیز میشیم
هی براش توضیح بده همه چی رو

مدام کتاب قصه بخون براشون ...نگو نمی فهمن بچن...فکر کن ده سالشه اینقد جدی صحبت کن باشون ...کارای روزانتو بگو بش ...بگو بیا با هم حرف بزنیم بعد تعریف کن چیکارا قراره بکنی و چه اتفاقاتی افتاده خاطره تعریف کن...مدام با اقوامتون در تماس باش بزار صدای اونارو بشنون حرف زدناشونو ...

ایشالا که هیچی نیست

چرا خب بهش دادی میگن تلوزیون و گوشی بچه رو سربه هوا میکنه 

خواهرزادمه

والا اولش تکلم‌نداشت

توجه نداشت

واسه همین بردن دکتر

که این‌تشخیص دادن

اتفاقا نوزادیش اوکی بود قان و قون میکرد

وسیله با دست برمیداشت مثل همه بچه ها

نمیدونیم خواهر

ان شالله چیزیش نباشه

ما که فقط معجزه میخوایم

این بچه فقط بلد بود گوشی ببینه و تی وی و خرابکاری کنه اون روز که پیشم بود غذاشو با گوشی من ندادم هر جی اشاره کرد جیغ زد با گوشی غذا بدم ندادم بهش با وعده پارک غذاشو دادم واقعا هم پارک بردمش . بعد چهار تا بالش انداختم به موازات هم رو زمین گفتم بره بالای مبل و بپره رو اولی اعداد بگه اول فقط پرید و هیچی نمی‌گفت یه نیم ساعت نگفت تا اینکه خودمم ملحق شدم دخترمو آوردم اونم همسنشه میپریدیم اعداد می‌گفتیم اونم بلاخره گفت یک و دو عالی گفت سه رو یکم کش دار میگفت 

یه بازی هم توپ کوچیکت رو ریختم تو تشت بزرگ هر چند مادرم اعتراض کرد خخخ ولی یه تور ماهیگیری درست کردم بهش میگفتم رنگ زرد رو بزار تو تشت کوچیک کیف می‌کرد فقط تونست یه رنگ رو مفهومی بگه اونم زرد بود باقیشم دیگه نگفت رفت خونشون وقت نشد