همه حرفامو میره ب خاهرش میگه زنگ میزنن پشت سرم گه میخورن دیشب گفتم گف خوشمون میاد خاهرم از تو متنفره از تو خوشش نمیاد منم گفتم پس چرا حرفای منو بهش میگی حرفای من بچم زندگیمو بهش نگو گف میگم خوشم میاد.بعدم گفتم تو ذره ای منو هیچوق دوس نداشتی هیچوق منو نمخای منتظر روزی هستی من نباشم
خیلی ناراحتم عین خیالش نیس مرده ام زنده ام ناراحت میشم یاچی عین کوه پست خاهرشه میگ حق نداری پش سر خانوادم حرف بزنی هرچی میگم میگه ب تو چه حرف نزن خوشم میاد فلان
نمخام طلاق بگیرم چون پول کار خونه ندارم
این همه تنفر فاجعس
بی سیاستی شدید
پس خیلی غلط کرد زن گرفت بره با همون خواهرجونش تا اخر عمر
حرف نزن از فامیلاش فک میکنن چه گوهی هستن
خب از در دوستی وارد شو، وقتی اون خانوادش و اینقدر دوست داره مجبوری که توام خودت و دوست اون خانواده نشون بدی وگرنه باختی
وقتی راهی جز موندن نداری. پس بیخیال باش،برات مهم نباشه ،وقتی به حرف نیست حرص خوردنت الکیه،فقط بسپار همشونو به خدا
پس چیزی نگوبشین تحمل کن
ینی میخوای بگی مث پیرزنای قدیم یا بعضی زنای الان زنگ میزنه به خواهرشو غیبت میکنه؟
عزیزم سیایتت رو همچین جاها باید به کار ببری قلق شوهرت رو پیدا کن و یجوری باهاش رفتار کن که اولویتش تو و بچت بشین
ببخشید اینجور مردا اسکولن
فک میکنن همه مثل خودشونن زن و بچه و شوهرو بفروشن به خواهر و برادر و خانواده
پاش میفته همین خواهر برای زندگی خودش داداششو نصف میکنه از وسط
هرچیم بگی نگو بدتر میکنه بنظرم حرفای مهمو راجع به خانوادت نزار بفهمه بلکه خدا خودش به راه راست هدایتش کرد
اصلا در مورد خونوادش حرف نزن من که فقط عید به عید میرم خونه مادر شوهر و نه زنگ میزنم بهشون نه با شوهرم حرف میزنم چون چوبش خوردم کلا تو خونه سایلنت م
عزیزم حرص نخور .شما یکم حساسیتت زیاد شده واونم فهمیده وسو استفاده میکنه.
همسر منم اکثر حرفامو به خانوادش میگفت اما یه روزی چوبشو خورد .همسر شما هم چوبشو میخوره یکم صبر کن .
طلاق چرا سر این مسئله کوچیک .ولش کن بابا .از خانوادش اصلا حرف نزن .من روزگاری از خانوادش میگفتم میدیدم به قول شما مثل کوه پشتشون وایمیسته ولی از وقتی هیچ حرفی ازشون نمیزنم انگار که وجود ندارن همسرم هم بهتر شده .
اگر شنیدی حرفتو بهشون گفته دعوا نکن حرص نخور فقط در کمال ارامش با پوز خند بگو اینم رفتی گفتی؟ عجب؟
همین خودش بعد مدتی حساب کار میاد دستش
