2777
2789
عنوان

من و شوهرم دیشب بحثمون شد سر اینکه

| مشاهده متن کامل بحث + 570 بازدید | 46 پست
راستش من باشم حقیقتو میگم؛ چون اشتباهی نکرده بودی.بازم خودت با توجه به عقل و شعورشون و میزان درکشون ...

خواهر جان اونها نمیگن ک کارش طول کشید میگن حق بابچمه از صبح میرفت ارایشگاهش

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من وقتی میرم آرایشگاه دو ساعت زودتر میرم که یهویی نشه

دیگه همینه حرف مفت زیاد میزنن فامیل شوهر اما شما هم باید برنامه ریزی کنی یه همچین وقتایی دردسر نشه

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی   تا شب نرود صبح پدیدار نباشد  سعدی                                                  بله جناب سعدی اما رنج پایانی ندارد همچون نفس با من آمیخته است و با هر دم و بازدمی خود را به من نشان می دهد.....!
شوهرم یجوریه ساعت پنج باید من برم خونه مامانش دیرتر بشه دعوا میشه یا میگ ن. حالا خوبه خودش منو برد ا ...

خوبه شناختتم از شوهرت خیلی خوبه 😁😂

⁩راضی بودن به مشیت الهی آرتور أشی قهرمان تنیس جهان در سال 1983 بود که بر اثر تزریق خون آلوده به ویروس ایدز به این بیماری مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. در جواب نامه طرفدارانش پاسخی داد که پاسخی تاریخی در جهان شد. او پرسیده بود من از این کار خدا در حیرتم که چرا در بین این همه انسان بد، خداوند تو را برای این ویروس انتخاب کرد؟ اشی در پاسخ گفت: در سال 50 هزار کودک در جهان تنیس بازی می‌کنند. 5 هزار نفر آن‌ها حرفه ای می شوند و 500 نفر برای جام جهانی برگزیده می شوند. و از میان آن‌ها 4 نفر انتخاب شده و به نیمه نهایی می‌رسند. آن گاه که جام جهانی را با غرور در دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا از بین این همه تنیس باز مرانفر اول جهان برگزیدی؟ و اکنون نیز که در دام بلایش گرفتار شده ام هرگز نخواهم گفت خدایا! چرا مرا به این خون آلوده انتخاب کردی؟ و این مقام مثبت اندیشی و شکر و توکل و رضا به حضرت حق است.‌
شوهرم یجوریه ساعت پنج باید من برم خونه مامانش دیرتر بشه دعوا میشه یا میگ ن. حالا خوبه خودش منو برد ا ...

وقتی شوهرت گفت بریم خونه میگفتی اوکی میرفتی خونه قشنگ میخوابیدی میگفتی اخیییییییش خدا خیرت بده اومدیم خونه استراحت کردم 

پدرشوهرت هم حرف زد بگو بابا ما واسه در و دیوار نمیایم که واسه خودتون میخوایم بیایم وقتی نیستید بشینیم اینجا چکار؟ خونه خودمون راحت تریم 

وقتی این حرفو زد اینو میگفتی: 

والا......(اسم شوهرت) هم حق داره من که حاضرم شدم و اصرار کردم بیایم ولی خب قبول نکرد بدل نگیرید چونکه ما میایم اینجا روی ماه شمارو ببینیم وقتی نیستین نمیخوایم بشینیم در و دیوار رو که نگاه کنیم 

اجباری به اومدن نبود که فردا شما تشریف میاوردید خونه ما یا ما مزاحمتون میشدیم

هیچــ
وقتی شوهرت گفت بریم خونه میگفتی اوکی میرفتی خونه قشنگ میخوابیدی میگفتی اخیییییییش خدا خیرت بده اومدی ...

اوه یجوری ژست میگیره انگار طلب داره... اون با من دعوا داشت و قهر کرد ک من نازشو بکشم

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز