2777
2789

دو سه ماه پیش با شوهرم از بیرون ک میومدیم سر کوچمون میوه فروشیه واستادیم خرید داشتیم من بیرون بودم همسرم داخل یهو چشمم ب ی اقایی داخل افتاد ک دیدم زل زده و هرچی بود زیر لب گفت منم اخم کردم اومدم داخل پیش شوهرم ک بفهمه .. خلاصه نگاشو دزدید کلا من دیدم رفت و امد زیاده اومدم دوباره بیرون بچمم بغلم بود خلاصه اون یارو اومد بیرون جایی ک من واستاده بودم اصلا وسط راه نبود اومد محکم زد ب شونم و در رفت .. هیچی نگفتم اشتباه کردم نمیدونم باید فحش میدادم یا چی خلاصه چیزی نگفتم امشب از جایی برمیگشتم دوباره دیدمش دیدم داره دنبالم میاد انقد ترسیدم گفتم خونمونو یاد نگیره جلو یک مغازه صبر کردم دیدم دقیقا سر چهارراهی ک خونمونه واستاده شانسم یکی از همسایه های اپارتمان اومد گفت چرا اینجااا واستادی هوا سرده مگه کلید نداری بیا بریم داخل و .. بهش نگفتم ماجرا چیه ک حرف درنیاره رفتم داخل و اونم خونمونو یاد گرفت .. الان یکساعته خوابم نمیبره طرف قیافش شبیه معتادا و خلافکاراس قلبم انگار داره میاد بیرون چیکار کنم توروخدا 😭

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



میترسم پرو بشه خیلی قیافش وحشتناکه لاغر و قد بلند سیاه

ن اصلاا نترس بترسیی نقطه ضعف تو گیر میاره بگو بهش چشمت باز کن من همسر و فرزند دارم یبار دیگه جلو راهم سبز بشی یا کار و ب شوهرم مسپارم یا با اقای پلیس مرتیکه گاو و کاش اونجا بودم جر میدادم

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792