وقتی باخواهراش یامامانش حرف میزنه اوناحرف که میزنن مشارک میکنه توبحث یاخودش چیزی میگه بعد موقع حرف زدن بامن فقط باآره ونه جواب میده اصلا مشارکت نمیکنه انگاری دارم باخودم حرف میزنم اخرش سکوت میکنه وقتیم بهش میگم چرا اینجوری میگه اگه حرف بزنم آخرش منومحکوم میکنی ولی این فقط یه بهانس اخه مادرمورد بچه اتفای روزمره یابقیه حرف میزنیم چه ربطی داره به خودش دلیل که نداره اینو میگه واقعا چرا اینجوری رفتارمیکنه بعضی وقتاحس میکنم اصلا دلش نمیخاد باهام حرف بزنه مثلا خودش زنگ میزنه میگه چخبر اگه من حرفی داشته باشم میگم گوش میده اگه من حرف نزنم اونم هیچی نمیگه
شوهر منم همش ساکته دقیقا تو جمع خانوادش فقط حرف میزنه نمیدونم فازشون چیه
شوهرمنم همینه وردل ننه وخواهرش ذوق مرگه بامن بودنی انگارجونشو میگیرن منم دیگه گفتم جهنم گمشو اصلا چیکارش کنم به درک
اون بخاطر اینک جنگ ب پا نشه ....ن ک دوست نداشته باشه
شوهر منم سر غذا میگه حرف نزن دارم غذا میخورم
موقع تلوزيون دیدن میگه دارم فیلم میبینم
وقتی سرش تو گوشیه میگه تو اینستام حرف نزن
تو تخت میگه میخوام بخوابم حرف نزن
کلا در طول روز هیچ حرفی نمیزنیم باهم
فقط در حد آره یا نه
کنترل رو بیار یا غذا چی پختی و اینا ...
هیچ وقت جدی با هم حرف نزدیم
منم اونجا میبنم چقدر خوبه ولی با من حرف نمیزنه حرصم میگیره
یه بارم اخمم پایین بود گفت چرا اونطوری شدی گفتم همین که میایب خونه همش سرت تو گوشیه ی کلمه حرف با من نمیزنی اگه ی چیزم بهت میگم حواست نیست بعد رفت بیرون اومد فکر کنم به حرفم فکر کردا بود میگفت حق با توعع خستم بخاطر همینه 🤣گفتم میتونی دراز بکشی زبونت که میچرخه
فکر میکنم اکثر مردا اینطورین. من زنا طوری هستیم که همش دوست داریم یکی باهامون حرف بزنه ولی برا اونا ی چیز بی اهمیته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز