تو ی ساختمونیم توی تربیت بچم خیلی دخالت میکرد چیزهای بد یادش میداد حتی بی احترامی ب مادرشو مثلا هر وقت شکلات بهش میداد میگفت مادرت عقل نداره نمیتونه برات بخره منم ی روز بهش گفتم تو تربیت بچم لطفا دخالت نکن از اون روز دهنش کجه و منتظره من برم معذرت ازش بخوام و مدام از جاریم میخواد بره پیشش و تظاهر میکنن ک خیلی با هم خوبن بلند میخندن ک صداشون ب من برسع ب نظرتون چ کار کنم