2777
2789

مدام از شوهرم ناراحت بودم بخاطر یع سری مساعل 

اینقذر ناراحتو افسردع بودم که اصلا خوبیای شوهرم و زنذگیم و بچم جلو چشمم نبود 

با اطمینان میگم مریض بوذم مریض روحی 

هم‌ون شب شوم که بچمو تو بیمارستان ول کرذم و طلا ولوازمو جمع کردم که برم از خونه و رسیدم شهرستان 

همون شب اول پشیمون شدم دیدم خبری از دوستام که میگفتن طلاق بگیر نیست و خبری از حمایت پدرمادر وخواهر نیست 

من موندمو تنهایی و دوریه بچه 

ثانیه به ثانیع زجر میکشیدم و عین شمع ذوب میشدم مرگ یک لحظه هست ولی من نمیمردم و لحظه هام با مردن و زنده بودن میگذشت شوهرم حاضر نبود برگرذم حتی با التماس و خواهش میگفت نمیخوامت 

ماذرم کمرشو عمل کرده بود میگفت کارامو کن تا نگهت داریم اوج خاریم‌ با چشمم دیدم من از خونه ی خودم درومدم وعلنااااااا از چاه افتاده بودم توی چاه عمیق 

رفاهم بچم حمایت شوهرم از دست دادم من با شوهرم روزای خیلی خوب داشتم از دست دادم فقط روزای بد و زجر و دق همراهم بود 

با خواهش و التماس بچم شوهرم اورد برام 

کم کم شوهرم پیام میداد و بین پیامهاش گلایع میکرد واصلا نمیگفت برکرد ولی معلوم بود دوسم داره دلش به برگشتع ولی غرور داره برام پول میفرستاد 

یه شب پدره نامردم گفت اینو بچشو بنداز بیزون به مامانم میگفت بچش شلوغه بندازمش بیرون تو خیابون 

بااینکه ش‌هرم میلیونی برام پول میفرستاد میگفت تو بچه تو فشار نباشید حالا کع رفتید منت پدرت نکشی 

پقتی پدرم این حرف زذ قلبم شکست تو این مدت فقط بعم طعنع میزد همینه که زندگیت خراب شده همینه که اخلاق نداری بچتو ببر چرا من خرجتو بدم 

به شوعرم پیام دادم که بر خلاف میلم که ثانیه ای دوس ندارم بچم ازم جدا بشه ولی بابام حاضر نیست منو بچه اینجا زندکی کنیم شوهرم کع مدام پیام میداد ولی غیر مستقیم دلش میخواست برگرذم مستقیم گفت مجبور نیستی خونه پدرت باشی بیا خونه بچه رو برذار بیا 

و من بچم برگشتیم خونه 

حاضر نیستم حتی اگع بمیرم خونمو بچمو ترک کنم 

واینو فهمیدم چقذر ادم هستن که با رفتنم و جداییم شاد میشن 

من بجز شوهرم کسیو ندارم و من اگه روزی برم قطعا میمیرم تصمیم دارم بهذهر قیمت به هر قیمت که شده مشاوره و روانپزشک بزم و زندگیمو درست کنم  اجازه نمیدم به یه زن بدبخت و بی پناه و بی پول تبدیل بشم و بچم نامادری و مادر بزرگ بالا سرش باشه 

خدا بهم رحم کرد و جواب تمام دعاها و مناجات شبانه ام گرفتم 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

2805

خداروشکر زود متوجه شدی 

طلاق واقعا برای همه مناسب نیست

اگر مردی مشکل جدی داشته بدشه مثل اعتیاد دست بزن خیانت رفیق بازی 

و خانوم بتونه مسکن و حقوق برای خودش داشته باشه

اونوقت جدایی عاقلانه اس 

وگرنه بقیه موارد جز سرکوفت وسرافکندگی چیزی نیست

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
عزیزم خداروشکر ک بهترین تصمیم رو گرفتی . برگشتی ، سعی کن دل شوهرت رو ب دست بیاری

به هر قیمت حاضر نیستم تنهاش بذارم بعد رفتنم فهمیدم کیو چیو از ذست دادم فقط بهاطر توهمات ذهنم 

خداروشکر زود متوجه شدی طلاق واقعا برای همه مناسب نیستاگر مردی مشکل جدی داشته بدشه مثل اعتیاد دست بزن ...

منی که ادعام میشد زیبای دارم جوانم یک میلیارد پول دارم ارایشگری بلدم ببین عین سک پشیمون شدم 

خداروشکر واقعا شوهر خوب نعمتیه  

و بعضی وقتا طلاق تنها راه چارس ولی بعضی اوقات به قول شما فقط از چاه به چاه دیگه افتادن 

منم بابام با این همه منم منم یک شب که قهر کردم با خواری و ذلت جوابمو میدادبعضی ادما رو تو شرلیط سخت میشه فهمید چجورن

برای لذت بردن از زندگی،درآسمان خودت پروازکن 🫧🫧🫧

به هر قیمت حاضر نیستم تنهاش بذارم بعد رفتنم فهمیدم کیو چیو از ذست دادم فقط بهاطر توهمات ذهنم

اره دقبقن منم اوایل زندگی دوست داشتم طلاق بگیرم الان روزی هزار بار خدا شکر میکنم چون شوهرم همونی شد دلم میخواست 

2809
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792