سلام آبجیا شبتون بخیر
یه موضوعی هست که خیلی اذیتم میکنه خیلی دو دل بودم که تاپیک بزنم یا نه ولی مثل خوره داره مغزمو میخوره تاپیک زدم که راهنماییم کنید
امشب با عشقم دعوام شد بخدا سر یه چیز کوچیک یهو خیلی عصبی شد
بمن زنگ زد گفت امروز خیلی دلم گرفته گفتم برو پیش دوستات خیلی وقته ندیدیشون برو حال و هوات عوض میشه بعد از چنذ ساعت زنگ زد گفت دارم میرم پیش دوستام یکی دوساعت پیششون باشم گفتم چته چرا دلت گرفته گفت نمیدونم همینجوری دلم گرفته حوصله ی هیچیو ندارم
منم گفتم اگه چیزی شده بهم بگو راحت باش خلاصه قسم خورد گفت چیزی نشده
منم داشتم دلداریش میدادم گفتم من همیشه کنارتم و از این حرفا بعدش بهش گفتم من هیچوقت باهات تموم نمیکنم
یهو اینو که گفتم عصبی شد زد به سیم آخر گفت مگه من اسم تموم کردن آوردم من فقط دلم گرفته کی خواسته تموم کنه
خلاصه به شدت عصبی شد منم گفتم بخدا منظوری نداشتم فقط گفتم من باهات تموم نمیکنم
ولی اون هی سرم داد زد هی عصبی بود
خیلی ناراحتم چرا باید بخاطر این حرفم اینقد عصبی شه و پرخاش کنه آخه😔
دلم خیلی گرفته من که منظورب نداااااشتم بخدااااااا فقط گفتم تموم نمیکنممممم اونم یهو عصبی شد گفت مگه من حرفی از تموم کردن زدم که تو میگی تموم نمیکنم
خیلیییییی حسم یه جوریه حس بدی دارم نکنه یه کاری کرده دست پیش گرفته پس نیوفته وگرنه چرا باید بخاطر این حرف پرخاش کنه
عصاااااابم خوووورده بخدا🥺