2777
2789
عنوان

بعد یه بار جدایی میشه دوباره برگشت به رابطه

| مشاهده متن کامل بحث + 20643 بازدید | 474 پست
عزیزم تو‌خصوصی برات توضیح میدماحتمال خیلی زیاد آلرژی به یه ماده ی غذایی یا ماده ی شوینده یا جنس لباس ...

درخواست دادم عزیزم. 

دوست نی نی سایتی میشه هر موقع چشمت به امضام خورد یه صلوات برای شادی روح پدرشوهر و مادرشوهر مهربونم بفرستی 🙏

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من خودم دختر خالم یک سال تقریبا از کسی که دوسش داشت جدا شد حتی رفت با یکی دیگه 

ولی بعدش دوباره برگشتن بهم.الانم چندماه دیگه عروسیشونه

بستگی به دو طرف داره اینکه واقعا بخوان بهم برگردن رابطرو درست کنن

هرچی هست ستاره داره پیشقدم میشه ولی اینکه شوهرت جواب زنگش و نداده یعنی داره ارتباط و کم میکنهدیشب شو ...

کلا وقتی یه بهونه‌ایی دست من هست برای ناراحت شدن با من خوب میشه دیشبم خیلی خوب بود همش دور و برم بود

دوحالت وجود داره یا اینکه باهم بحثی دارن و احتمال میدم همسرت بهانه ی آبکی آورده برای جواب ندادن بهش ...

نمیدونم خیلی بدبینم. خیلی ناراحتم هروز میگم اوضاع امروز بهتر میشه رابطمون بهتر میشه هرروز یه اتفاقی میوفته

اخه اون پیامش یعنی چی. "ربطی به بحث الان نداره" یعنی یه بحثی دارن باهم

خب ممکنه بحث کاری باشه یا هرچیزی بالاخره چندین ساله دوستن نمیشه که یکدفعه ای ارتباطشون قطع شه 

لطفاً  گوشی شوهرت رو چک نکن  به هیچ وجه بیخیال این جریان شو شوهرت هم داره بی محلی می‌کنه دیگه 

شما فقط مهربون باش باهاش محیط خونه رو آروم نگه دار  هر بحثی فقط وضعیت رو بدتر می‌کنه 

کلا وقتی یه بهونه‌ایی دست من هست برای ناراحت شدن با من خوب میشه دیشبم خیلی خوب بود همش دور و برم بود

نمیدونم شوهرت چرا اینطوری میکنه ولی چنتا چیز کاملا مشخصه اول اینکه نمیخواد شمارو از دست بده تا احساس خطر میکنه توجه میکنه 

دوم اینکه اون حرفی ک زده و نادیده نگرفته و داره ارتباطش و کم میکنه 

حالا تو واسه اینکه سر دراری چخبره با احتیاط ببین چی گفتن با ستاره


نمیدونم خیلی بدبینم. خیلی ناراحتم هروز میگم اوضاع امروز بهتر میشه رابطمون بهتر میشه هرروز یه اتفاقی ...

نه بدبین نباش ببین چون خودت تو ماجرایی نمیتونی درست فکر کنی ولی ماها که بیرون جریان هستیم داریم بهت میگیم چیزی نیست شوهرت داره میپیچونه 

انتظار دارم یه خد و خدودی مشخص کنه براش که نمیکنه

از کجا میدونی که نکرده 

بعدشم فکر کن خودت به دوست چندین ساله داری که باهاش خیلی راحتی مثل خواهر میدونیش میتونی یه دفعه برگردی تماساشو کلا جواب ندی باهاش قطع ارتباط کنی یا همه اینارو به مرور انجام میدی

از کجا میدونی که نکرده بعدشم فکر کن خودت به دوست چندین ساله داری که باهاش خیلی راحتی مثل خواهر میدون ...

درست میگن این دوستمون 

منم اول ازدواج به خواست همسرم و به توصیه ی مشاور ارتباطمو با یه اکیپ از دوستام قطع کردم... بسیااااار باهم صمیمی بودیم و کلی سفر با هم رفته بودیم.. ولی یک دفعه قطع نتونستم بکنم و کشش هم از سمت خودم بود هم از سمت دوستام. 

ولی کم کم قطع شد و الان رابطه ای دیگه ندارم

انتظار دارم یه خد و خدودی مشخص کنه براش که نمیکنه

مثلا چی بگه؟ بگه حق نداری دیگه بهم زنگ بزنی یا بگه زنم گفته دیگه با ستاره حرف نزن؟ اولا فکر میکنم اینکار رو همسرت توی مرام خودش نمیبینه و بعد هم اینکه برخورد مستقیم باعث پا پی شدن بیشتر و پیگیر شدن از جانب اون خانوم میشه و حتی ممکنه سر بحث وا بشه و اون خودشو سفید کنه برای همسرت. 

همین که جواب ندادن و همین که حس خر بودن داده به ستاره خودش کلیه🤣

نمیدونم خیلی بدبینم. خیلی ناراحتم هروز میگم اوضاع امروز بهتر میشه رابطمون بهتر میشه هرروز یه اتفاقی ...

چون وقتایی که خودت تردید داری اتفاقات یجوری دست به دست هم میدن که این حس رو برات قوی تر میکنن و مدام به حدسیاتت دامن میزنن

نمیدونم اسمش رو چی میشه گذاشت

ولی یه حس خیلی مزخرفیه که باعث میشه به طرز وحشتناکی تو ناامیدی دست وپا بزنه آدم 

خودت مشکوکی و بعداون چیزایی میبینی که حالا یا بر حسب تصادف یا بدشانسی این حالت رو تشدید میکنن 

گاهی اوقاتم انگار کار شیطونه بااینچیزا میخواد آدمو تو افکار منفی غرق کنه و هی ناامیدتر از روز قبل بشه

دخترم😍جانِ دلِ مادر❤
انتظار دارم یه خد و خدودی مشخص کنه براش که نمیکنه

چرا فکرمیکنی این حد وحدود مشخص کردنه یهویی انجام پذیره؟

بنظرم زمان مییبره مخصوصا برای همسرشما که چندین ساله دوسته بااین خانوم

یه مثال ملموس میزنم 

همسرمن وقتی که مجرد بود رابطه ی فوق العاده نزدیک و صمیمی با همسر برادرش داشت ازقضا همسربرادرش یه دختر جوون(همسن من) بود 

وقتی همسرمن مجردبود این خانوم مدام بهش زنگ میزد حالشو میپرسید و برعکس(همسرمن تماس میگرفت باهاش)

تاجایی که وقتی من ورود کردم به خونوادشون شوک بزرگی بهم واردشد

من دختر آرومی بودم که روابطم همیشه چارچوب وحدومرز داشت و اصلا رفتار همسرم رو دراین مورد نمیپسندیدم

انقد بهم نزدیک بودن که فکرکن زن داداشش همیشه کمدش لباسش براش مرتب میکرد و دورشوهرم میچرخید هردفعه به یه بهانه

همسرمنم همیشه باهاش شوخی میکرد وقتی تو یه جمعی بودیم بااون بیشتر ازمن هم صحبت میشد و بگو بخند میکرد

ازنظر خودش کارش هیچ مشکلی نداشت و براش عادی بود

اما من خیلی غصه میخوردم وگاها عصبی و پرخاشگر میشدم

اوایل جبهه میگرفت میگفت تو داری بد برداشت میکنی

ولی بعدش بهم حق داد و الان دیگه اصلا خوشش نمیاد باهاش خنده وشوخی کنه

یکی دوسالی طول کشید تا تونستم این حد ومرز رو بهش یادبدم  الان که دیگه ۶ ۷سالی گذشته به مهارت من تو شناخت اطرافیان و تیز بودنم ایمان اورده و سریع حرفمو قبول میکنه

چندسال طول کشید به این درجه برسه؟۶سال!

واسه همین میگم زمان معجزه گره

مردا مغز منعطفی ندارن قشنگ سن عقلیشون ۲ ۳سال از خانوما پایینتره

من اصولا خوشم نمیاد از این مسائل جایی حرف بزنم ولی خواستم بگم به عینه همچین چیزی رو دیدم و اصلا انتظار نداشته باش این تغییر خیلی یهویی حاصل بشه


دخترم😍جانِ دلِ مادر❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز