بچه ها پدر من پارانوئید شدیده، بعد چون همه بخاطر اخلاق بدش ازش دوری میکنن، با همه در افتاده اذیت کرده ازش فراری ان
بخاطر همین همه ظلم هاشو، عقده هاشو خالی میکنه سر ما. تهمت ز*نا به مادرم میزنه، تهمتهای بد، تحقیر توهین کتک
من و برادرمم اسیریم بقرآن، لقمه لقمه غذامونم میشمره، همش بهانه پیدا میکنه تحقیرمون میکنه، نفرین مون میکنه، به خدا به هرچی که قبول دارین ما کاری نمیکنیم، همش میگه شما آبروی منو میبرین
سرکوفت میزنه که خواستگار نداری، خواستگار اومد برام کسی که دوسش داشتم گفت اینا اگه واقعا خوبن چرا باید بیان خواستگاری خونه من، انداختشون بیرون
در حسرت یه خواب اسوده و یه لقمه غذای راحت خوردنیم، مردیم از تپش قلب بقرآن
خواهش میکنم دعا کنید نیاد دیگه خونه، پاش نرسه خونه هیچوقت، بمیره، بخدا از روی جوگیری نمیگم، سال هاست اسیر دستشیم، خواهش میکنم دعا کنید نجات پیدا کنیم
بخدا میخوام از خونه برم زندگیمو بسازم نمیتونم مادرمو تنها بزارم بخاطر منم بهش تهمت بزنه کتک بزنه، شما دعا کنید خدا بشنوه صدامو😭😭😭😭😭