2777
2789
عنوان

بچه های شما هم دورشون خالیه

| مشاهده متن کامل بحث + 269 بازدید | 29 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


درسته ما میتونیم با بچه ها بازی کنیم کتاب بخونیم براشون ببریمشون پارک

ولی بچه با بچه حالش خوبه، بایکی همسن وسال خودش دعوا میکنن قهر،آشتی ازهم چیزی یاد میگیرن و بهشون خوش میگذره

فقط 5 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خب شما برید حتی عید به عید مگه باید دعوت کنن

مادرشوهرم خودش گفت خونه من نیابد. 

مادرشوهرم میگه من دختر ندارم. از عروس ها خوشم نمیاد. 

مادرشوهرک میگه عروس دختر مردمه. 

مادرشوهرم میگه فقط میخوام از پسرم پذیرایی کنم. یک پسرش نزدیکش زندگی میکنه. مادرشوهرم  داره دورش میگرده. 


مادر من هم دوست نداره بریم خونش. بهم زنگ زد گفت نیاین. 

مادرم هم پسر دوست داره. عاشق پسره. پسر را سجده میکنه. 

خب شما برید حتی عید به عید مگه باید دعوت کنن

مادرم از من چون دختر بودم. متنفر بود. 

نگذاشت عروسی داشته باشم.

هر کسی دختر میزاد مادرم میگه اجاق کور. 

مادرم منو مسخره میکنه.میگه تو بیچاره ای. بدبختی. چون دختر زاییدی. 

از روزی که ازدواج کردم. منو انداخت دور. 



من  مادرشوهر و مادر عوضی بیشرف دارم. 

هم مادرم بیشرف است. 

هم مادرشوهرم بیشرف هست. 


من و شوهرم کسی را نداریم. چون مادرهای بیشرف داریم. 

که زنگ میزنن که نیاید. 

میگن فقط ما بیایم. شما نیایید. 

پنج ساله من و شوهرم خونه مادرش نرفتیم. 

خیلی بیشرفه. 

مادرم از من چون دختر بودم. متنفر بود. نگذاشت عروسی داشته باشم.هر کسی دختر میزاد مادرم میگه اجاق کور. ...

اونا میگن نیا شما چیزی نمیگید علتو بپرسی یا پدرت چی اونم میگه نیا ؟

اخه من با پدرم مشکل دارم گاهی میگه نیا و فلان میگم بخاطر تو نمیام فقط واسه مامان میام اینجا خونمه میگه غلط کردی میگم غلط کنم نکنم بخوام میام کم نمیارم ولی نمیرم مگر برادرم بیاد یا مهمونی بیاد همینجوری اصلا نمیرم میگم مامانم ناراحت نشه کوتاه نمیام تازه گاهی خواهرم میگه نیا بااون که جنگ دارم ولی از ته دل نمیگن من بچم بخوادمیرم میگم شمام برو ولشون کن برو هوایی عوض کن ی روز برو خونه ی فامیل ی روز با بچت برو پارک بیرون بگرد ی روز خونه بعد بیا خونت زیاد نمون ولی بخاطر بچت برو کم کم عادت میکنن 

منم مادرشوهرم بخاطر اینکه رو غذای بچه حساسم دوس نداره برم ختم پدرشوهرم رفتم باپدرومادرم برگشتم چهلمم نرفتم گفتم بچم دست و پای پسرتو میبنده وابستشه منم حریف نیستم ببخشید اونم از خداش بود ولی خلوت باشه سالی ی بار میرم بچم باز بعد فوتش ی چیزی یادش باشه 

شمام ببین چیکارمیکنی دوس ندارن جدا از پسر دوس بودن یا کاری میکنی خونه رو بهم ریخته میکنی یا... 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  5 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  7 ساعت پیش