پارسال همچین لحظاتی آخرین شبی بود که تو دلم بود صفحه 2

مدیر

عضویت: 1400/12/02

تعداد پست: 130

یه حس خاصیه. فقط مامانها درک میکنن.پارسال این وقتها با یک شکم بزرگ و در انتظار دیدنش بودم. دم سحر دردام شروع شد و ول کرد و صبح رفتم بیمارستان که گفتن امشب زایمان میکنی.

دردهای زایمانمو تو راه مشهد کنار شوهرم تو ماشین کشیدم. شوهرم خیلی استرس داشت و هرچند دقیقه که دردها شدید میشد و نفسم بند میومد ماشینو نگه می‌داشت و شیشه ها کامل پایین میداد.

تا رسیدیم بیمارستانی که می‌خواستیم فقط تونستم به زور از ماشین پیاده بشم و ول بشم رو ویلچر

1403/08/20

01:16

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

قوقولی71

عضویت: 1403/07/03

تعداد پست: 617

عزییییزم خدانگهدارش باشه

ممنون همچنین عزیزم

1403/08/20

01:34

0 نفر لایک کرده اند ...

mehrnuosh

مدیر استارتر

عضویت: 1400/12/02

تعداد پست: 130

خدا برای هم حفظتون کنه😍تولدشم مبارک باشه عزیزدلم الهی عاقبت بخیریشونو ببینی❤️

ممنونم. مامان دو دختر بودن هم لذت خاصی داره. الان که اولی داره بزرگ میشه و بیشتر غمخوار و همدم میشه میبینم که واقعا دختر یار و مونس مادرشه.

این دومی هم که بزرگ بشه دیگه میشه یه اکیپ باحال🥰

1403/08/20

01:35

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان امیر علی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه.

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید.

بهارروزهای_زمستانی

عضویت: 1399/11/20

تعداد پست: 2048

وااااااای چه حس شیرینی

یعنی سال دیگه منم تو بهمن همین حس رو دارم

فقط 10 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !