مادرشوهرهای شماهم اینجورین 😑😑😑

😳😳😳

خودتو بزن بی خیالی بابا ارزش نداره اوقاتتو بخاطر اونا خورد کنی

😂 

دقیقا مادرشوهر منه

همه مسافرتا با ما میاد همه هزینش با ما

نهایت ی تشکر خشک و خالی از همسرم

یادم نمیاد خونمون اومده باشه و از من تشکر کرده باشه

حتی آب که میخوره میگه بو میده 😂

خودت تا از شوهرت تشکر ومیکنه دستت درد نکنه میگه رو حرف شوهرت بشین بگو ممنون مادرجون ..اینو بهش میگی منم همسرشم با تموم سختیا بی پولیا ساختم من برنامه ریزی کردم که این جشن این خونه این مبل یا هرچیزیو انجام دادیم خریدم ..یادشون میدی آره من هستم من احترام شما رو گذاشتم حق منه که احترام زن پسرتونو بزارین نه عروستون خیلی حرفه

مادرشوهر من خودش بلد نیست غذا بزاره(دست ب سیاه سفید نزده نمیزنه)

وقتی میاد خونه ما میبینه من غذا میزارم تیکه میندازه انثد تو خونه بابات کار کردی عادت کردی(از نظرش این ی عیبه)

در خالی ک من میدونم حسودیش میشه چون همسرم و بقیه همیشه از من و دستپختم و خونه داریم تعریف میکنن میسوزه هرچی بگه من لبخند میزنم 

علت های مختلفی داره  یکی اش فامیلای تو بیشتر باشند داره فکر می کنه دم به ساعت لابد فامیلات اینجان دارن ریخت وپاش می کنن، دوم هیچ غذایی به نظرش خوب نیومده سوم اینکه تو مهمونی محلش نذاشتی

بهترین کارو میکنی کم دعوت کن بگو رعایت همسرمو میکنم اوند خونه راحت استراحت کنه شوهرم از مهمون مهمتره بزار بسوزن

خانواده شوهر منم اینجوری هستن.

من برای تولدشون کیک درست میکنم و فکر میکنم ک چی لازم دارن براشون بخرم بعد کادو میخرم و میبرم.اوناهم از شدهرم تشکر میکنن. بعد غذا میان کوفت میکنن و از شوهرم تشکر میکنن. میرم خونشون ظرف های شام رو میشورم اصلا تشکر نمیکنن.

وقتی میریم خونشون یه غذای چرتی میزارن جلومون بعد من سر سفره میگم دستتون دردنکنه خیلی خوشمزه بود انشاالله سفرتون پربرکت سفره زیارت انشاالله.

ولی دیگه خیلی اعصابم خوردشد ک اصلا تشکر نمیکنن منم دیگه سرسفره تشکر نمیکردم و راحت بعد غذا میرفتم کنار.

بعد مادرشوهرم تعجب میکرد ک تشکر نمیکنم.

یهو خودش برگشت گفت انشاالله سفرمون همیشه برکت باشه و سفره زیارت بندازیم.😅

ب من تیکه انداخت ک اینارو نگفتم

ب شوهرم گفتم آهان پس حالیشونه تشکر کردن و نکردن...