من ترم یک هستم میگ دوازده سال درس خوندی رفیق نداری اصلا متوجه نیست همشون نارو زدن بم بخدا دیگ ب هیچکی اعتماد ندارم
الانم رفیق دارم منتها بیرون نمیرم باشون حوصلشون رو ندارم همه رفیقا مزخرفن
امروز دعوامون شدت گرفت میگه باید رفیق داشته باشی بیرون بری هرچی میگم دوران رفیق بازی گذشت دیگه اعتماد ندارم ول کن نیست
بهم حس ناکافی بودن میده
بدجور اعتماد ب نفسم داغون کرده
قسم میخورم وفادارم نارو نزدم به کسی
اما کسی دوست نداره رفیقم باشه چون بچه مثبتم
رفیق بشه هم نارو میزنه
چه عاقل هستی خوشم اومد
ول کن مامانتو یه حرفی میزنه
وای توروخدا ینی چی خب...منم کلا اینجوری راحت ترم..بگو‌تو‌محیط دانشگا باهاشون هستم ولی دلم نمبخاد بیرون برم
منم اینجوری بودم رفیقام بهم نارو زدن منم ولشون کردم بعد چند ماه رفتم دنبال یکی جدید تر
بیخیال قدیمیا زندگی جدیدو شروع کن
بهش بگو فعلا حوصله دوستی با کسی رو ندارم
آفرین بهت
به حرف مامانت گوش نده هر کی رفیق داشته چوبشو خورده
مامانت معلومه رفیق بازه
عین پسرا حرف میزنی دیالوگات پسرونس
مامانت راست میگ ولی خب زوری ک نمیشه
ببین با کسیم دوست میشی کاری براش نکن ک بعدا ب قول خودت نارو بزنن ناراحت شی
در حد دوست معمولی ک گاهی باهم برید گردش دنگی دونگی همیشه ادما از تنهایی لذت نمیبرن
نیازیم نیس رازاتو ب دوستات بگی
[QUOTE=359861390]وای توروخدا ینی چی خب...منم کلا اینجوری راحت ترم..بگو‌تو‌محیط دانشگا باهاشون هستم ولی دلم نمبخاد بیر ...[/QUOTE
میگ بات نمیام بازار دیگ
تنها هم نمیذاره برم میگ با رفیقات برو شورش دراورده
می‌فهمم.
منم ندارم مال منم نارو زدن تازه چند روز پیش تنها رفتم کافه خیلی ناراحت بودم خیلی‌سخته تنهایی
