مادر بی درک و فهم

بمیرم برا دل پرت

واقعا بعضی مادرا چشونه 

دشمن زاده خودشون شدن

بنظرم ۱۸ سالگی اوج اختلاف مادر و دختره..منم تو این سن خیلی چالش داشتم..ولی خب مامانت این حرفا رو میزنه شما چی میگی؟سعی کن احترامش رو نگه داری..مگه میشه مادرت نخواد درس بخونی..برنامه بریز بگو ازین تایم تا اون تایم وقتم آزاده ازین به بهدش میخوام درس بخونم

کاره احمقانه ای نکن.به خودت و اون آسیبی نزن .ببین مرکزی چیزی تو شهرتون هست بری اونجا ببرنش پیش روانپزشکی جایی

چرا مادرا اینجوری شدن

چند تا بچه هستید؟

زیادید؟؟

منم قبلنا خیلی مامانم اینجوری بود 

باید سعی کنی بهش نزدیک بشی و باهاش حرف بزنی 

بگی که مثلا اون اینجوری می‌کنه تو زجر می‌کشی بهش محبت کنی هر روز یکم بشینید با هم دیگه حرف بزنید من مامانم بهتر شده رفتارش نسبت به قبلنا قبلنا همینجوری عذابم میداد

ولی خب تمام سعیمو کردم که بهش نزدیک شم

حالا که شرایط درس خوندن رو نداری از راه دیگه ای وارد شو

حتما یه مهارت کسب کن و بیشتر اوقاتت رو در جهت اون مهارت بذار..و برو سرکار 

پدرت چی؟

نمیتونی از اون کمک بگیری،،؟

مامان من ی زن سرحااال بود یعنی تو فامیل معروف بود به مهربونی و سرزنده بودن 

ازدواج که میکنه همه به عشقشون قسم میخورن 

تا اینکه بعد از چند سال و چند بچه بابام به مامانم خیانت میکنه 

اگه ببینیش الان

فیس مظلومش جیگرمو سوزونده افسرده شده گریه نمیکنه فقط زل میزنه به یجا فقط بهم میگه درس بخون بشی امید دلم 

ولی نمیدونه که من چقد دارم برا این وضعیتش میسوزم😭😭😭😭😭

ببین منم همینجوری بودم ولی تا اینجوری ادامه بدی افسرده تر و تنها تر میشی و هر لحظه زندگی کردن تو اونجا واست میشه عذاب 

به خاطر آرامش خودت هم که شده سعی کن بهش نزدیک شی این چیزی که من میگم در اصل وظیفه ی خود مادراست ولی متاسفانه اونا درک شو ندارن ما خودمون باید پیش بریم

سعی کن بهش نزدیک شی با هم دیگه حرف بزنید بهش بگو بگو که اذیت میشی حتما سعی کن رابطه تو اوکی کنی باهاش 

چون اگه این کار و نکنی در آینده پناه میبری به هر کسی هر دوست سمی هر دوست پسر سمی یا حتی یه شوهر سمی!

خودم تجربه کردم اینجوری حتی بیشتر از قبل آسیب میبینی 

باور کن هیچکس خانواده ت نمیشه من می‌دونم الان حالت ازشون بهم میخوره ولی بزرگ تر بشی میبینی همه چقدر بیشعورن و‌ همین خانواده با این همه بی رحمیشونو ترجیح میدی به همچین آدمایی