دنیای عجیبیه پارسال من مثل اسکولا رفتم همه جا نشستم میخام کنکور بدم
خالم ک سال تا سال اصن نمیگفت منو خانوادم کی هستیم چنان باهمام صمیمی شده بود ک من حتی به خونه زندگیم و همسرمم ترجیحش میدادم
بعد دقیقا تا چن روز قبل کنکور نهایی همش اسمش رو گوشیم بود هرروز برنامه دورهمی میریخت
دقیقا از فردای روز کنکور اردیبهشت اصلا من کیم اون کیه به کل منو فراموش کرد حتی یبارم دیگ زنگ و پیام نزد
چقدر من ساده بودم بعد الان یه دختر خاله دارم رشتش با من متفاوته ولی امسال همه شون حمایتش میکنن
همه میگن بخون تو رتبه فلان میشی ولی بمن میگفتن برو کنکور فنی بده
بعد الان امروز تو حوزه قلمچی منو دید از جلوم زد شد ولی سلام نکرد خیلی عجیب بود برام واقعا چرا
واقعا نمیدونم چرا
من از شهریور کانون ثبت نام کرده بودم ولی به کسی نگفتم اون از مهر اومد
فکر میکنه من از اون اسکی رفتم
نمیدونم چرا تصور دارن من از رو رفابت بااون میخام کنکور بدم