لعنت به من .. شوهرم اونقدر باهام بدرفتاری کرد اونقدر تو بیماری و بارداری تنهام گذاشت که بچمو از بین بردم البته هنوز نمیدونم ازبین رفته یا نه ولی دارو مصرف کردم .. باز تنهام گذاشت بزور میاد سری بهم میزنع الان اومد به حالت خیلی مظلوم گفت گلوم درد میکنه چکار کنم منم داد زدم سرش گفتم بدرک خب چکار کنم مگه من یکماه از سرما و گلودرد و سرفه خواب و خوراک نداشتم تو کاری برام کردی قیافش خیلی ناراحت شد و از خونه رفت دوباره بعد یادم افتاد تو یکماه مریضیم یکبارش و بیدار شد و دلداریم داد بخاطر همون یکبار دلم براش سوخت که اینجوری باهاش رفتار کردم نمیدونم زیاذ احساسی بودنمه یا مهرطلبم 😮💨