با یه داداشم رفتیم چیت گر یک هفته باهم قرار گذاشته بودیم شب قبل رفتن کنسل کرد میگه چرا شما جوجه اوردید و من الویه و....بهانه کرد بابام بهش زنگ زد به زور امد اونجام اصلا توی بادزدن جوجه ها کمک نکرد همسرم از رفتاراش ناراحت شد .بیمحلی میکرد یه جاهایی.با این داداشم خوب بود داداشم یکدفعه شروع کرد پشت سرش حرف زدن که نگذاشتم همسرم بفهمه و باهلش صحبت کردم تمومس کرد اون دفعه همسرم بعش سلام رسوند اصلا ج نداد گغت خوب مثلا به سلامتی و رغت همسرم فهمید میگه نمیخوام بیام توی جمع خانوادگیتون منم با هردو تا داداشم سرسنگین شدم نظر شماها چیه
هر دوتا شون به همسرم بیمحلی کردن الان میگه من دیگه دوست ندارم بیام توی جمعتون
هرطورراحته اگه اذیت میشه نرید
نمیدونم چی کار کنم خودم با دوتا داداشام مشکلی ندارم ولی برخوردشون با همسرم یک جاهایی خوب نبوده بهش حق میدم
حق داره بنده خدا
حالا چرا داداشات اینجوری شدن؟
تو هم تو جمع خانوادگی اون نرو رفتی هم سرسنگین باش
حق داره نیاد،توهم باید به برادران گوشزد کنی
با توجه به همی چند خط من حق رو میدم شوهرت
رفتار برادرات اشتباهستن
ببین ریشه اش چیه؟ حرفی زدین؟؟
خب داداشات چشونه
چقدر مردا خاله زنک شدن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز