من موقع خرید جهازم جوگیر شدم گفتم نه ظرف و ظروف دکوری میخوام نه بوفه اینا از مد افتادن
ولی بعد ازدواج مثل اینکه عقده ای شدم بس همه رفتن اومدن گفتن ظرفا و دکوریا و بوفه های فلانی چقدر جذاب و خوشگله فلانه، تو چرا نداری تو چرا نخریدی... اونقدر تو اینستا و نت و اینجور جاها گشتم اینارو نگاه کردم خب قیمتاشونم که وحشتناک فضایی خودمم نمیتونستم بخرم به همه هم گفتم که بدم میاد و فلانه ولی خب حقیقتا از وقتی خونه دار شدم عاشقشون شدم و نداشتن و نخریدنشون مث حسرت بود برام ،کم کم جورشد یه سری چیزارو از قبل داشتم یه سری چیزارو خریدم یا عوضشون کردم ولی خب چون بوفه نداشتم به چشم نمیومدن و.... تا اینکه پارسال همین موقع ها بود که تصمیم گرفتیم یه گوشه از خونمون که خالی بود و نمیشد هیچکاری باهاش کرد اومدیم دکور زدیم و یهو دیدم که به قدری من وسایل دکوری دارم شاید خیلیا ندارن خب خجالت میکشیدم جلوی همه چون گفته بودم از این کارا بدم میاد این چیزا از مد افتادن ولی خب تو یه مراسمی که همه بودن و دیدن خیلی خوششون اومد و تعریف میکردم، الان خیلی دوستش دارم این مجموعه رو و جایی چیزی ببینم که بهشون میادو قطعا با عشق میخرم ولی خب اون همه حسرت و ناراحتی قطعا ارزششو نداشت و الان گاهی یادم میره همچین چیزی دارم ، خب خیلی عادی شده برام ، و با خودم میگم کاش این دغدغه ام نبود و میدونم که چقدر دغدغه مسخره و چرتیه ولی خب حرفای دیگران باعث شد برام مثل یه عقده بشه