من با پدر شوهرم اینا ی حیاط هستیم شوهرم زن بابا داره که از باباش بیست سال کوچیکتره ی دختر اورده الان هم سن دخترمنه باهم حامله بودیم الان چهارسالشه دخترش بقران اتقدر خدمت میکردم بهشون احترام میزاشتم تو حاملگی انقد دخترشونگه داشتم الان دختره ن برام خواب گذاشته ن خوراک همش بیست و چهاری خونه منه همش میاد میگه من اومدم تورو بپام ببینم چکار میکنی داداشم وسایل میخره چرا قایم میکنی بده من ببرم خونمون مامانم اینا میان خونم میگه مثل چیز نگا میکنن ب من پدرشوهرم همش میشینه میگه ارایش رو ازتو یادمیگیره زن من ارایش نمیکنه دخترش میاد خونم یهو میزنه زیر گریه درو میکوبه میره مادرشم دهن کجی میکنع ب شوهرم گفتم اعصابم نمیکشه ب بابات بگو بچش نیاد اونم گفته بود باباش هی غر میزد صداش رو اعصابم بود منم قشنگ باباشو صدا زدم گفتم همه جا میشینی میگی از من یاد گرقتع ارایشو لطفا نزار بیاد بزاربمونه تربیت زنتو برداره گفتم اون حرفا چیه بچه ات ب من میزنه بعد برگشته میگه زن عموهات میاد اینجا باید ب زن منم بگی بیاد اونجا گفتم شرمنده دیگه من نمیتونم راحت بمونم از دستتون مگه زن تو فامیلاش اومدنی منو صدا میزنه انقدر رو اعصابمن اخرش گفت اهان تو با بچه بچگی میکنی گفتم هرجوردوس داری فک کن دیگه نمیزارن بچش بیاد الان هم خودش هم زنش اصلا ن بامن حرف میزنن ن چیزی همه جا هم پشت سرم غیبت میکنن ب خواهر شوهرم هم زنگ زدن زنه گفته تو خوب خواهر شوهر بازی میتونی دربیاری با سیلی بزنی تو گوشش ینی تو گوش من
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
این که باهات قهر کردن خوب شده . راحت شدی . به حرفاشکن اهمیت نده . فقط خدا کنه شوهرت و خواهرش و اینا عاقل باشن پشتت در بیان دیگه مشکلی نداری . اگر میتونی مستقل بشی هم که چه بهتر
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚