یه روز تو خیابون همومیبینیم میاد جلو سلام میدیم دفه بعد منم بخوام سلام کنم پشتشو میکنه. نزدیکانم فوت شوت تسلیت گفت. دفه بعد هم نزدیکانم فوت شد تسلیت نگفت خونه مادرشوهرم گاهی میاد پیشم سرصحبتو بازمیکنه دفه بعدش یه کلمم حرف نمیزنه بچم بدنیااومد اومدن خونمون اصن نگف مبارکه مثلن عیدغدیر اومد ب همه گف عیدتون مبارک بمن نگف گاهی میگه گاهی نمیگه عید میشه یبار باهمه روبوسی میکنه ب من فقط دس میده دفه بعدی عید بشه باهمه روبوسی کنه بامنم میکنه. یهو میبینی روزای عادی وارد جم میشه ب همه دست میده ب منم میده ولی دفه بعدبهم دس نمیده گاهی وقتام یه حرفی میزنم ج نمیده بنظرم میشنوه و خودشو میزنه به اون راه و......کلا یروز خوبه یروز بد.من دوس ندارم قهر کنم و سوژه فامیل بشیم همه بفهمن قهریم یا شایدم بضیا فک کنن من باعث قهرمون شدم از طرفی ام دوس ندارم خرفرض شم و بازیچه این خانوم بشم هروقت خاس بیاد سمتم چیکار کنم نه سیخ بسوزه نه کباب
دقیقا جاری منه. منم مثل خودش شدم دیگه سمتش نمیرم. در حد سلام احوال پرسی و خداحافطی باهاش حرف میزنم. حتی تو خونه مادرشوهر پیشش نمیشینم که نخواد فیس بیاد
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!