عزیزم اصلا ما توی یک شهر نیستیم
اون معلم روستاست (ناظم روستا )
همسرم دبیر ریاضی شهر تهران
ولی تا ما میریم شهرستان بچه هاش را میزنه زیر بغلش و میاد خونه ی مادرشوهرم دیگه می چسبه به شوهرم ور ور ور ور
از مشکلات معلم ها میگه
جلوی من
روش به همسرم
بعد به عنوان ناراضی بودن میگه آره خیلی کمه حکمم را زدن اینقدر
هدفش چیه که من بشنوم و اون بگه آره من حقوق کارمندی دارم
و به شوهرم القا کنه خانم ات کارمند نیست