مقصر خودتی...
مگه ازدواج کردن خیلی کار خاصیه...
توهم باید محکم جوابشو می‌دادیم...
میگفتی من کسی میخانمکه در حد خودم باشه وگرنه چیزی که زیاد پسر...
من دیر ازدواج نکردم شما خیلی ملاکتون پایین دم دستی بود....
و ضمنن زندگیم به شما هیچ ربطی ندارههه
و اینکه بله وجود داره زن دایی من خیلی به من بدی کرد و با دخترش خیلی تو زندگیمون دخالت کردن حتی داییم ارث مامانمو خاله و دایی دیگمو تنهایی خورد تازه طلبکارم بودن زن و شوهر خلاصه خدا انقدر معروفش کرد تو شهرمون انقدر پولدارش کرد یهویی امسال تمام داراییش به طرز باورنکردنی مادر خانومش ازش گرفت دقیقا کاری که با مامانمو خالم کرد
من خیلیا دلمو شکستن ولی خدا شادترشون کرد. چی بگم
دقیقا،منم یکی از اشناهامون همش میگفت یه وقت ازدواج نکنیا و اینا،من هیچی نمیگفتم ولی دوست نداشتم نظر بده راجب زندگیم،خودش ازدواج کرد خیلی هم خوشبخت شد
مادرشوهرم بدجور دل مادرم رو شکوند یه حرفی زد تا اعماق قلبمون رو سوزوند نفرینش نمیکنم فقط سپردمش به خدای عادل انشالله یروز حقمون رو بگیره
منم دیدم واقعا
اوایل ازدواجم با شوهرم زیاد بحث و جدل داشتیم و بی تجربگی همه متوجه میشدن
خواهر شوهرم همش میگفت به شوهرم که به زنت دل خوش نکن این آخر طلاق میگیره
من خیلی ناراحت میشدم چون شوهرمو دوست داشتم
آخر خودش که با شوهرش مثل لیلی و مجنون بودن تو سن ۴۸
سالگی طلاق گرفت!!!!!!
ی دوستی داشتم خیلی حسود بودقبلا خیلی بهم ضربه زده بود خودش طلاق گرفته بود بعد ی خاستگارخووب میخاست برامن بیاد یکاری کرد ک طرف مانع شد الان خودش با ی پسر پولدار وخوب ازدواج کرده رو این ادم نمیتونم چشمامو ببندم واقعا دلمو شکسته هی میگم کاش خدا بد سرش بیاره منی ک برای هیچکسی بد نمیخام ..💔
