ببین یکی ازاشناهای عروس داشت عقدبود پسرش رومجبورکردطلاقش داد دوباره زنش داد.ازبس دخالت میکرد ک کارشون ب قهرودعواکشیده شده بود بااین عروسه.
امابعداینکه بچه دارشدعروسه ودیگه پاش محکم شده بودپسره هم چشمش ازمادره ترسیده بودک نکنه اینم طلاق بده دیگه ب حرفش گوش نمیداد عروسه جوری رفتارکرده ک الان مادرشوهره حرف اینوگوش میده.تادعوتش نکنه نمیادخونه مادرشوهره بااینکه اونم مثل شماس شرایطش.وطبقه بالاشه.
شمامجبورنیستی بمونید تااون هرچی دلش میخادبگه بچه هم نیستین ک بخایدباتوهین جوابش روبدین.
صداتون کرددیدی داره بهتون توهین میکنه بگیدکاردارم وبریدنمونید تابهتون بی احترامی شه.
باخودتون فک کنیدبراچی اینکارومیکنه اون مشکل روحل کنید حتماازیه جایی ناراحته ک اینطورخودش روخالی میکنه