2777
2789
عنوان

تست بارداریم مثبت شده ولی سردرگمم همش دلم میخواد گریه کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 595 بازدید | 82 پست

خوب ورودت ب فاز جدید زندگی مبارک،

وارد ی مرحله جدید شدی

زندگی پراز مرحله است. یقینن رفتن ب مرحله جدید دلهره داره.سختی داره....ولی درکنارش حس خوب ارتقا و ب جلو رفتنم میده

هممون همینطوریم.

قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بالاخره که چی باید می‌آوردید خداروشاکرباش بدون دکتر این بچه اومده خوبه میرفتی دنبال درمان نازایی خدابه همه مرحمت کنه انشالله

با اینهمه اگر عمری باقی بود طوری از کنار این زندگی میگذرم که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمان!
2803
بچه نمیخواد خوشی هارو ازتون بگیره که . بچه میخواد بیاد شادی و خوشبختی هاتون رو چند برابر کنه . به ای ...

باور کن نمی‌خوام ناشکری کنم ولی اصلا خودمم نمی‌دونم چمه🤕

نه یه دونه بچه انقد گرفتاری نداره که. من یکی دارم البته نه سالشه ولی انگار بچه نداریم خونه سوت و کور همیشه. 

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی

من و شوهرم هم دقیقا مثل شما بودیم. هم از تنهاییام لذت میبردم هم دونفره هامون. با خواست خودمون و نه به تشویق هیچکس بچه دار شدیم. واقعیت اینه که بله اون خوشی ها حداقل مدت طولانی تمومه. یک ماه اول بعد از تولدش که رسما داغون بودم. تا به شوهرم نگاه میکردم بغض میکردم.حس میکردم بچه یه موجود اضافیه بینمون. شبا نمیتونستیم تو تخت بغل هم بخوابیم. فیلم دیدن، بیرون رفتن، حتی یه دل سیر حرف زدن تموم شده بود.

الان نزدیک چهار ماهشه. شرایط نسبت به اون اوایل خیلی بهتر شده و خود حضور بچه و وجود این دغدغه مشترک ما رو جور دیگه ای به هم نزدیک تر کرده. رابطه‌مون شباهتی با قبل بچه نداره اما این مدل متفاوت هم خیلی زیباست. در کل نگران نباش اشتباهی نکردی.

2804

سلام اصلا اینطوری نگاه نکن ، وقتی دنیا بیاد تا یک ماه یا دوماه سخته بعدش اینقدر شیرینه ، ما هم دونفره قشنگی داشتیم دوتایی نصف شب می‌رفتیم بیرون بلال و بستنی می‌خوردیم تا باردار شدم حال شما را داشتم ، اما بعد چند وقت دیدم نصف شب بچه بغل رفتیم گردش چقدر هم کیف میداد ، سخت نگیر با بچه بیشتر لذت میبری ، الان چندسال بچه دوم می‌خوام نمیشه ، برام دعا کن

2805

مبارک باشه الان هیجان زیادی داری درسته خوشی های دو نفره خیلی خوب هستند ولی تا چند سال دیگه براتون تکراری میشن آدم توی هر مرحله از زندگی نیازهای متفاوتی داره و بچه دار شدن هم جزو اونه

انشاالله خوشی های سه نفره هم پیدا می کنید . نوزادی و بچگی هم دوران خودش را داره و می گذره زیاد نگران نباش

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792