اره
باردار بودم
یه هفته ای شبا یکی تکونم میداد بیدار میشدم میدیدم یه سیاه پوش نشسته پایین پام
بسم الله میگفتم میرفت ، میخوابیدم دوباره میوند
بعد میرفتم بغل شوهرم پیداش نمیشد
یه هفته ای این جور بود . مادرم برام دعا گرفت دیگه نیومد
بچم به دنیا اومد خوابوندم رو تخت و رفتم بیرون
۱۵ روزش بود
یهو صدا جیغش بلند شد
رفتم اتاق دیدم چهار پنج متر از تخت دور شده و به پشت افتاده رو زمین
کبود هم شده
هنوز نفهمیدم بچه ۱۵ روزه چطور ۵ متر جابجا شده بود