سالها پیش نشست زیر پای همسرم برو وام بگیر بده بدم ب یکی سود میده وضعت خوب میشه من اینور زور میزدم قبول نکن اون ولی هی زنگ و جلسه تا همسرم خامش شد
از آخر ۱۰۰ میلیون پولمون رو خوردن و آبم روش و چون آشنای درجه یک بود نشد از خودشم شکایت کنیم چون خودش واسطه بود
فقط یادمه حتی عذرخواهی ام نکرد
و خودش بواسطه این میانجی گری قصر ساخته که الان خونش میلیاردها قیمتش
اما ما کلی از زندگی عقب افتادیم هنوزم نتونستین جبران کنیم
یادمه روزایی که فقط میتونستم میوه ب بچم بدم خودمون نداشتیم یا یادمه بچم حسرت میکشید لباس برادرزاده هامو میدید و خواهرام واسش لباس میخریدن آنقدر که ما تحت فشار مالی بودیم
الان شنیدم مریض شده البته طور خاصیش نیست فقط کمرش یکم آسیب دیده که با جراحی خوب میشه ولی عجیب خوشحالن و دعا میکنم اصلا خوب نشه
آیا گناه میکنم؟