بچه ها من چندین وقته دارم توسط ادمای خیلی خطرناک تو جایگاه و رتبه های اجتماعی خیلی بالا که حالا نمیدونم واقعا عاشق هستن یا نقش عاشقارو بازی مکینن مورد اذیت و ازار و تهدید و زور قرار میگیرم مدام تن و بدن منو میلرزونن تهدیدم میکنن محاصرم کردن ی جورایی
تو نقش خواستگار میان تا جواب منفی میدم چون خودشونم میدونن شرایطشون هر کدوم به ی نحوی واقعا برام غیر قابل پذیرشه و تا جواب منفی میدم شروع میکنن به تهدید و ازارو اذیت حتی چند بار با جون خودم و مامانیم تهدید شدم و خطر مرگ از بیخ گوشم رد شده... و انگار ی ادم تو گذشته کینه قدیمی بدی داره پشت پرده اینارو میندازه تو جون من بدون اینکه ردی از خودش بزاره فقط دارع با زندگی من بازی میکنه و روحی روانی منو داغون کرده...
حتی از روانشناسی سیاه استفاده میکنه و شنود میکنه منو تمام خطام کنترله...هرچی تو خونه با مامانیم میگم میفهمه حتی میدونه کی بیرون میرم ازقبل ادم میزاره بیرون اذیتم میکنن و ....
از لحاظ مالی اذیتم نمیکنه یا ضرری نمیرسونه که هیچ تازه ساپورت مالی هم غیر مستقیم برام داره...
ولی روحی روانی داره داغونم میکنه...
هر چی فکر میکنم من تو گذشته کار خاصی نکردم که یکی بخواد تا این حد ازم انتقام بگیره منم ی دختر کم سن و سال بدون حاشیه...
تمام خواستگارای قبلیم هم نه اونقدری پولدار بودن و از جایگاه اجتماعی بالا بودن که حالا بخوان به این بالاییا دستور بدن پدر منو دربیارن
من نمیفهمم این کیه که انقد گردن کلفته و پولدار که اینا دارن از اون طبعیت میکنن که روزگار منو سیاه کنن... بخدا دارم دیوونه میشم چند سالع درگیر اینام دستم جایی بند نیست حتی مدرک درست حسابی هم ندارم برای شکایت... چنان ماهرانه و برنامه ریزی شده منو اذیت میکنن که هیچ ردی نباشه من بتونم شکایت کنم چون خودشون کارکشته هستن...
نمیدونم اخرش چی قراره بشه یا این از خدا بیخبر بالاخره خودشو نشون میده؟اصلا هدفش چیه تا این حداز کینه... با من بچه یتیم و بی کس و کار چه کار داره من که نه قدرتی دارم نه چیزی... داره پدر منو درمیاره ... دو تا ا ط ل ا ع ا ت ی انداخته به جونم که چون جواب منفی دادم بهشون دارن پدر منو درمیارن... انگار واقعا عاشق نیستن تازگیا فک میکنم یکی پشتاین قضیه هست اینارو میندازع تو جون من ....